وقتی کیوتاکا وارد دبیرستان نخبگانی می شود که توسط دولت حمایت می شود، متوجه شد که این سیستم آموزشی به طور کامل بر اساس شایستگی دانش آموزان است.
ناتسوکی سوبارو ، یک دانش آموز دبیرستانی ساده هست که درون یک جهان متناوب گم شده ، جایی که توسط یک دختر زیبای مو نقره ای نجات داده میشه . اون نزدیک دختر میمونه تا لطفش رو جبران کنه ، ولی سنگینی سرونوشتی که اون دختر به دوش میکشه خیلی سنگین تر از چیزی هست که سوبارو میتونه تصور کنه . دشمنان یکی پس از دیگری حمله میکنن ، و هردوی اونا کشته میشن و بعد اون متوجه میشه که قدرت اینو داره که مرگ رو باز پیچی کنه و به زمانی که تازه به این دنیا اومده برگرده . ولی اون تنها کسی هست که اتفاقاتی که افتاده رو به خاطر میاره .
زندگی کازوما ساتو یه هیکیکوموری که عاشق بازی هاست به خاطر یک تصادف به پایان می رسد . باید اینطور می شد ولی وقتی بیدار شد یه دختر زیبا که به خودش می گفت الهه در برابرش بود. که بهش میگه هی، من برات یه چیز خوب دارم. می خوای بری به دنیای دیگه؟ فقط یه چیز می تونی با خودت ببری. پس تو رو می برم. از اینجا به بعد ماجراجویی بزرگ سرکوب کردن شاه شیطانی برای کازوما شروع می شه. یا حداقل شاید باید اینطور می شد ولی ماجرا با مسئله ی پیدا کردن غذا، لباس و سرپناه شروع می شه! با وجودی که کازوما می خواهد در آرامش زندگی کند الهه مرتب دردسر درست می کنه و بالاخره اونا توجه ارتش شاه شیطانی رو جلب می کنن!
صدای یک دختر جوان به طرزی جادویی از او گرفته شده و لال می شود و دیگر نمی تواند به وسیله آن کسی را برنجاند، اما زمانی که او با موسیقی و دوستانش مواجه می شود، دیدگاهش نسبت به این مسئله تغییر میکند و...
Arima Kosei کودک نابغه و با استعداد در نواختن پیانو و در حال رقابت با هم سن و سال های خود اما یک روز در یک حادثه ی غم انگیز اون استاد پیانوی خودش رو از دست میده و از نظر روانی طوری شکسته میشه که توانایی شنیدن صدای پیانو رو هم از دست میده ولی پس از مدتی که شنوایی خودش رو بدست میاره باز هم حاضر نیست پیانو رو لمس کنه و کاملا از دنیای موسیقی جدا میشه تا این که یک روز دختر زیبا و با استعدادی به اسم Miyazono Kaori زندگی اون رو دگرگون می کنه و بهش یاد میده اون قالب سخت خودش رو ترک کنه و آزادانه به دنیای موسیقی برگرده…
یست و شش سال پیش دانش آموزی به نام میساکی در یک کلاس سال سوم راهنمایی درس میخواند. او شاگردی ممتاز بود و در ورزش هم خوب بود. همچنین گیرایی و جذابیتش او را در بین همکلاسی هایش محبوب ساخته بود. وقتی او به طوری ناگهانی میمیرد، همکلاسی های او تصمیم میگیرند که تا هنگام فارق التحصیل شدن طوری به رفتارشان ادامه بدهند که انگار او هنوز زنده است. سپس، در بهار سال ۱۹۹۸، پسری به نام ساکاکیبارا کویچی به آن کلاس منتقل میشود، و جو ترسناک آنجا باعث براگیخته شدن شکش میشود. مخصوصا به دختری زیبا و گوشه گیر به نام مـِی میساکی که چشم بندی برچشم خود دارد و همیشه درحال نقاشی است. چیزی طول نکشید که کلاس ۳-۳ درگیر اتفاقاتی شد که…