این داستان سفر دشوار اینچی و اویگار است که به دلایل مختلف عشق را به خود منع می کنند. وقتی انسان ها از بزرگترین نیاز خود فرار می کنند، خونسرد، بی رحم و حتی از خود دور می شوند.
مکید، دختر خانواده ای فقیر که روانشناسی خوانده و از زندگی تجاری راضی نیست و به دنبال شفای دیگران است، عاشق برادر بزرگ احمد، کاظم ایشیک می شود که به عنوان باهوش ترین و موفق ترین تاجر در جهان شناخته می شود. کشور. او به تازگی مردی را با شور و شوق بیمارگونه ملاقات کرده و عاشق او شده است. همچنین کاظم ایشیک با نرمین ازدواج کرده است. عشق مکید بی پاسخ نیست. کاظم با اشتیاق مکید را در آغوش میگیرد که در ضعیفترین لحظهاش در کنارش است... اما آیا او میتواند او را از ظلم زندگی غنی و قدرتمندی که ساخته است محافظت کند؟ آیا مکید می تواند خلوص، معصومیت و حساسیتی را که در اولین ملاقات با کاظم داشت حفظ کند؟
آزرا که یک شبه همه ی دارایی هاشو از دست داده با جنک که سرنوشت یکسانی دارن روبرو میشه و آزرا با دستای سحرآمیزش همه ی زخمای جنک رو خوب میکنه.رابطه ی این دو که با بحث های شیرین شروع شده بود بعد از مدتی با یک بازی غیرمنتظره به جدال تبدیل میشه
با زیرنویس چسبیده
داستان در مورد دختری به نام ایلول هست که زندگی خوبی دارد تا زمانی که در یک حادثه ناگوار ماه گذشته را که در جزیره «Bozcaada» بوده؛ فراموش می کند…
دِمِت و زینب مادر و دختری هستند که در شهر بورسا زندگی می کنند. کارو کاسبی دمت تو مغازش به وفق مرادش پیش نمیره و هر چی که داره رو از دست میده. در همین حین یک دوست از استانبول دست دوستی بهش دراز میکنه ، او ژاله دوست دوران بچگی دمت هستش. ژاله در یکی از کالج های معتبر استانبول به اسم Sayer مدیره. برخلاف میل زینب ، مادر و دختر بار وبندیلشون رو می بندند و به استانبول میرن. ولی ژاله رازی رو پنهون کرده که این راز کل زندگی زیبب و دمت رو عوض می کنه. زینب که یک دختر یکدنده و شروره در اولین روز مدرسه تو استانبول با پسر مدیر مدرسه درگیر میشه و …