با زیرنویس چسبیده
« ژولى » ( کارون ) ، دختر بی سرپرست ساکن یتیم خانه اى در فرانسه تحت قیمومیت و حمایت مالى مردى خوش گذران ( آستر ) قرار دارد که او را نمى شناسد . اما وقتى به امریکا می رود و دلباخته مرد مىی شود ، راهى جز افشاى واقعیت نمی ماند ....
"نورمن مین" بازیگری که شهرتش رو به افول است با "استر" خواننده ای جوان آشنا می شود.رابطه آنها گسترش می یابد اما وقتی "استر" پله های موفقیت را طی کرده و "نورمن" افول می کند تنش وارد رابطه شان می شود...
یک دایناسور بی رحم به وسیله آزمایش اتمی بیدار می شود و از ناحیه شمال اقیانوس اطلس خودش را به نیویورک می رساند و در آنجا باعث آشوب و ویرانی می شود...
وقتی خانم ترمین به طرز اسرارآمیزی توسط گاز مسموم می شود، راننده آمبولانس فرانک جاسپ با دخترخوانده او دایان برخورد کرده و به سرعت به او علاقه مند می شود.تحت تاثیر نفوذ دایان او تبدیل به راننده ترمین شده ...
لوسی ریکاردو همسر حواس پرت ریکی ریکاردو، رهبر ارکستر کوبایی می باشد. ریکی تلاش می کند که در نیویورک صاحب نام شود و لوسی هم قصد کمک به او را دارد ولی در بیشتر اوقات باعث عصبانیت او می شود...
در حالیکه ستاره ای جدید با زمین برخورد می کند، گروهی از بازماندگان با عجله تلاش می کنند تا کار ساخت راکتی را که آنها را به خانه جدیدشان خواهد برد را به پایان برسانند...
با زیرنویس چسبیده
جوانى آس و پاس به نام « جرج » ( كليفت ) كه امكان ازدواج با دخترى ( تيلر ) از خانوادهاى ثروتمند را پيدا كرده ، به اتهام قتل محبوبهى باردارش ، « آليس » ( يونترز ) پاى ميز محاكمه مىرود...
جوان مهربانى به نام « الوود پ . داود » ( استوارت )، شبى با يك خرگوش غولپيكر به نام « هاروى » ملاقات مى كند و با او دوست مى شود. از اين پس، « هاروى » همه جا « الوود » را همراهى مى كند...
با زیرنویس چسبیده
« ايو هرينگتن » ( باكستر ) ، بازيگرى جوان و شيفته و والهه ى دنياى نمايش است كه يك شب با اميد و آرزو خود را به رختكن ستارهى بزرگ برودوی، « مارلو چانينگ » ( ديويس ) مىرساند، و يك داستان غم انگيز و جذاب از زندگى خود را براى او و دوستانش تعريف مىكند...
با زیرنویس چسبیده
این فیلم در دههٔ ۱۹۵۰ در هالیوود اتفاق میافتد. داستان روی نورما دزموند تمرکز دارد؛ هنرپیشهای بازمانده از دوران سینمای صامت، که اینک با اختلالات روانی رو به رو است. وی در ویلایی رو به ویرانی، همراه با با مردی که قبلاً شوهرش بوده و حال خدمتکار اوست، در سانست بولوار زندگی میکند. نورما در حالی که هنوز آرزوی بازگشت به صحنه را دارد، تصادفاً با نویسندهٔ جوان اما موفقی آشنا میشود و کم کم به او علاقهمند میگردد. چندی طول نمیکشد که این رابطه با قتل و جنون پایان میپذیرد.