زوجی جوان که بچه دار نمی شوند، صندوقچه ای حاوی آرزوهایشان را در حیاط پشتی منزلشان دفن می کنند. طولی نمی کشد که آنان صاحب یک پسربچه میشوند و نام او را «تیموتی» می گذارند. اما تیموتی فراتر از یک انسان معمولی است...
کمدین جوان در مشکلات گوناگون زندگی گیر افتاده و زندگی عاطفی و شخصیتش دچار تزلزل شده اما یک مشکل جدید هم دارد؛ خوابگردی! حالا او باید با این یکی هم دست و پنجه نرم کند...
در یک روز عادی اتفاقی عجیب همه را شگفت زده میکند . طی یک عملیات نیروهای ویژۀ آمریکا در عراق، مردی پیدا میشود که 8 سال پیش مرگش اعلام شده بود. مردی که محاسنش بلند شده و از تمدن برای چندین سال دور بوده ...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«چارلی» ( هیو جکمن ) یک بوکسور حرفه ای سابق است که اینروزها بجای خودش، رباتها را به رینگ مبارزه می فرستد. این نوع مسابقه که از محبوبیت فوق العاده بالایی برخوردار است، مدتهاست که تبدیل به میدانی برای عرض اندام انسانها به وسیله رباتها شده و پیروزی در آن هم مزایای خوبی برای برنده دارد. چارلی که ربات خود را برای مسابقات آماده می کند، ناگهان با پسری ۱۱ ساله مواجه می شود که ادعا می کند پسر واقعی اوست...
سریال درباره یک خانواده می باشد که همگی پلیس هستند و هر کدوم در زمانی که پلیس بودند وقتشون رو صرف اجرای قانون کردند . فرانک ریگان که نقش پدر خانواده رو بازی می کنه رئیس پلیس شهر نیویورک بوده که در دوران خدمتش فردی باسیاست و با شهامت بوده . پسر بزرگش دینه قبلا سرباز در عراق بوده و الان کاراگاه خصوصی هست . دختر خانواده ارینه که بازپرش بخش قضایی در نیوروک ، الان از پدرش جدا شده و تنها زندگی می کنه . جیمی هم که کوچیکترین فردخانواده ست در رشته حقوق از دانشگاه هاروارد تازه فارغ التحصیل شده و بهخاطر اینکه کل خانواده پلیس هستند اونم به شغل خانوادگیش برگشت . دوست دختر جیمی اون تا سال اول در رشته حقوق همراهی می کنه بعد با اتفاقاتی که برای جیمی می یوفته اونم پلیس مخفی می شه که پدرش از این جریان خبر نداره …
یک زن که شوهرش او را ترک کرده است و او برای ادامه زندگی و سالم نگه داشتن پسر نوجوان ۱۲ ساله خود مجبور شده است همه جا دورغ های بگوید که حالا او را در دردسر انداخته است...
سریال از یک فرار شروع می شود فرد جوانی ریشهای خود را می تراشد و یونیفرم مامورین زندان را می پوشد و به راحتی از زندان فوق امنیتی فرار می کند. نام این” فرد نیل کفری” است.
داستان سریال درباره زنی است به نام "آلیشیا فلاریک" که همسر سیاستمداریست که به دلیل ارتباط نامشروع و سوء استفاده از مقام دولتی به زندان می افتد."آلیشیا" که سالهاست بعد از ازدواج فعالیت حقوقی نداشته به دلیل مشکلات مالی بعد از حدود ده سال دوباره شغل وکالت را در یک شرکت حقوقی پی میگیرد. او که سالهاست که از وکالت فاصله گرفته و به بزرگ کردن فرزندان وزندگی به عنوان یک زن خانه دار خو گرفته، در محیط کار با استقبال گرمیمواجه نمی شود، از طرفی باید صحبتهای در گوشی همکاران را در مورد شوهر خودکه یکی از سیستمداران بزرگ شهر بود ولی امروز مایه خجالت "آلیشیا" وفرزندانش شده را تحمل کند. تصویری که از "آلیشیا" با بازی فوق العاده"جولیانا مارگیولس" داده می شود ، نه شبیه همسری به مانند "هیلاریکلینتون" است که در دوران اتهامات شدید و شکننده به شوهرش همچون صخره ایدر مقابل همه اتهامات به نفع شوهرش مقاومت کرد و نه همسری که شوهر خود راکاملا به فراموشی بسپارد و زندگی تازه ای را شروع کند...
با زیرنویس چسبیده
نورما و آرتور لوییس زوجی هستند که در حومه شهر با بچه کوچکشان زندگی میکنند. نورما معلم است و همسرش کارمند ناسا. روزی آنها یک هدیه از جانب یک غریبه دریافت میکنند. داخل این جعبه مرموز یک دکمه وجود دارد. به آنها گفته میشود که به محض گشودن جعبه و فشردن آن دکمه ۱ میلیون دلار را صاحب میشوند اما در همان لحظه یک نفر در جایی از این دنیا خواهد مرد. یک نفر که آنها نمیشناسند. حالا این زوج باید تصمیم بگیرند، یک میلیون دلار یا انسانیت...
این سریال زندگی دکتری که در قسمت اورژانس یک بیمارستان کار میکند و او رو بخاطر مرگ یکی از بیماران به اشتباه مقصر میدانند به تصویر میکشد.