داستان سریال درباره یک مرد خوش برخورد است که از غرب آمریکا به محله ای در لس آنجلس می آید و باید خود را با شرایط جدید وفق دهد و …
داستان سریال حول شخصیت مرد جوانی به نام Kyle Barnes متمرکز شده است که از کودکی روح و جانش تحت تسلط شیاطین قرار گرفته است و حال قصد دارد با کمک کشیشی به نام Anderson که خود نیز به نحوی تحت تسلط شیاطین می باشد علت این امر را دریافته و به زندگی عادی خود بازگردد.اما در تلاش برای یافتن پاسخ پرسش های خود با حقایقی آشنا می گردد که نه تنها سرنوشت او بلکه سرنوشت کل بشریت را می تواند تغییر دهد.
مرد کلاهبرداری به نام "ماریوس جوسیپوویک" به خاطر نپرداختن بدهیاش به تبهکاری خطرناک در حال فرار است. او برای بدست آوردن سرپناهی امن خود را به عنوان "پیت"، زندانی همبندش جا میزند و به خانوادهی مادری از هم پاشیدهی پیت میپیوندد. خانوادهای پر هیجان و نامتعارف که ممکن است پای او را به خطراتی باز کنند که سعی در فرار از آن را دارد و شاید در این مسیر بتواند صاحب خانوادهای مهربان شود که تابحال هرگز مزه آنرا نچشیده...
داستان سریال درباره یک کودک سر راهی به نام Emma است که بعد از مدتی متوجه میشه که یک خواهر دو قلوی همسان داره ، که در یک خانواده ی پولدار زندگی میکنه ! ، بر حسب اتفاق این دو با هم برخورد میکنند ، و Suton که همون خواهری که توسط خوانواده ی ثروتمند به فرزندی قبول شده از Emma میخواد که در مورد مادر واقعیش شون تحقیق کنند و به دلیل جدایی شون پی ببرند !
داستان سریال درباره ی افسر نیروی دریایی Steve McGarrett هست که در پی قتل پدرش از محل خدمت به هاوایی برمیگرده . فرماندار هاوایی بخاطر سوابق خانوادگی اون مجوز راه اندازی گروهی برای مقابله با جرم و جنایت در هاوایی و همچنین پیگیری قتل پدرش رو میده .. اون یک گروه 4 نفره رو تشکیل میده و اختیارات نا محدودی که دارن به مقابله با خلافکاران اون جزیره میپردازن . در هر قسمت از سریال داستانی متفاوت جدا از داستان اصلی سریال دنبال میشه .
دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...
این سریال بسیار زیبا در مورد نویسنده ای است به نام کاستل که تمام نوشته های او ترسناک و وحشتناک است و در همین حال در شهر قتلهای زنجیره ای شروع میشود که شباهت زیادی با نوشتههای او دارد و پلیس هم به این نویسنده مشکوک میشود…