در این کمدی ترسناک، یک زوج متاهل با آزمایش ازدواج روبرو می شوند که جریان عروسی در جزیره گرمسیری نوزادی را به زمین می اندازد...
در این سریال مایکل داگلاس نقش سندی و الن آرکین نقش نورمن، دو دوست قدیمی، را بازی میکنند. این سریال بیشتر سعی دارد تا بر روی دوستی میان سندی و نورمن تمرکز کند و اینکه چطور آنها از یکدیگر حمایت میکنند...
داستان در مورد یک پدر خانواده پنج نفره است که از وقتی همسرش رفته است سر کار ، باید مسئولیت های خانه و مراقبت از سه تا دخترهای ۱۴ ، ۱۷ و ۲۲ ساله اش را بعهده بگیرد . در این حین ماجراهای جالبی برایشان پیش می آید .
این سریال بسیار زیبا در مورد نویسنده ای است به نام کاستل که تمام نوشته های او ترسناک و وحشتناک است و در همین حال در شهر قتلهای زنجیره ای شروع میشود که شباهت زیادی با نوشتههای او دارد و پلیس هم به این نویسنده مشکوک میشود…
داستان از آنجا شروع میشود که پدر خانواده فوت میکند که دارای کمپانی مرکبات است و داستان های مربوط به زندگی خانواده شروع میشود به نشان دادن …
چارلی هارپر که یک موزیسیین موفق است در خانه ویلایی خود در ساحل ملی بو زندگی راحتی دارد چارلی که از راه نوشتن اهنگ برای کمپانی های تبلیغاتی درامد خوبی دارد ادم سر زنده وخوشگزرانی است..اما استایل زنگی بدی دارد. زیاد مینوشد ، شرط بندی میکند و هر روز با یک زن زیبا معاشرت میکند اما از رفاقت کردن و داشتن رابطه پرهیز میکنه خود را اسیر یک نفر نمیکنه اما زمانی که برادرش الن که درست برعکس چارلی است و ادم ساده لوح و زن ذلیلی است به دلیل اینکه زنش طلاقش داده و خانه اش را گرفته مجبور میشه بیاد و با چارلی زندگی کنه …
"جروجیا لاس" یک دختر جوان اهل سیاتل است که درسش در دانشگاه را رها کرده است. او از زندگی خود ناراضی است و همیشه با مادرش (جوی) در تقابل است.او در اولین روز کار موقتش به عنوان منشی بایگانی بر اثر حادثهی افتادن صندلی رویش میمیرد! اما به محض مرگ، او در یک گروه موجودات ترسناک در میآید که کارشان گرفتن روح مردم، درست قبل از مرگ است...
در این انیمیشن بسیاری از قهرمانان محبوب و دوست داشتنی مانند سوپرمن، بتمن، فانوس سبز، واندر وومن، فلش، اررو، قناری سیاه و...حضور دارند که با کمک یکدیگر وظیفه دارند که از زمین در مقابل بیگانگان محافظت کنند و شهرها را از مجرمان و خلافکاران با کمک یکدیگر پاک سازند...
با زیرنویس چسبیده
«جوليان پاتر» (رابرتس) و «مايکل اونيل» (مالروني) تصميم گرفته اند اگر تا بيست و هشت سالگي مجرد مانده باشند، با هم ازدواج کنند. چيزي به جشن تولد بيست و هشت سالگي شان نمانده که «مايکل» با «جوليان» تماس مي گيرد. «جوليان» ابتدا تصور مي کند که «مايکل» قصد دارد به او پيشنهاد ازدواج بدهد، اما در مي يابد که «مايکل» قصد ازدواج با دختري ثروتمند به نام «کيمي والاس» (دياز) را دارد....