داستان "جزیره آهنی" درباره زندگی مردم بی خانمانی است که در یک نفتکش متروکه در سواحل جنوبی ایران زندگی می کنند...
اکبر در شانزده سالگی مرتکب قتل شده و دادگاه او را به اعدام محکوم کردهاست. او در حال حاضر در کانون اصلاح و تربیت نگهداری میشود تا به سن قانونی (18 سال) برای اجرای حکم برسد. اعلا، دوست اکبر، برای کمک به او به اتفاق فیروزه، خواهر اکبر برای گرفتن رضایت به سراغ شاکی پرونده، ابوالقاسم (پدر مقتول) میروند. ابوالقاسم که با سماجت آنها روبرو میشود، به دادگاه میرود تا اجرای حکم را جلو بیندازد، اما...