پسری که کارش تمیز کردن دودکش و دختری که مسئول گله است تلاش می کنند از چنگال پادشاهی ظالم فرار کنند و...
«چارلز داچمین»، خوراکشناسی مشهور و ناشر راهنمای مشهور رستوران داری، نبردی سخت علیه فست فود آغاز میکند تا هنر آشپزی فرانسوی را نجات دهد...
هنگامی که شرکت اتوبوس رانی کمبود پرسنل دارد، این بازرس بلیک است که ایده درخشان استخدام رانندگان زن را مطرح می کند...
بلويل پاريس ، تابستان سال 1898 . نجارى به نام « ماندا » ( رژيانى ) به « مارى » ( سينيوره ) دخترى كه با دارودستهى خلافكاران معاشرت دارد ، دل مىبازد و پس از چندى در يك درگيرى ، محبوب سابق « مارى » ، « رولان » ( ساباتيه ) را به قتل مىرساند ...
« موریس » ( بلیه ) ، همسر حسود « ژنى » ( دولر ) ، خواننده ى جاه طلب ، تصور مىکند که او با « برینیون » ( دولن ) ، رئیس یک کمپانى فیلمسازى ، سر و سرى دارد . کمى بعد « برینیون » به قتل مىرسد و پلیس به « موریس » مظنون مىشود .
پاریس، اولین زمستان پس از آزادی. جین دیگو با ولگردی برخورد میکند که ادعای پیشگویی دارد و به او می گوید که بزودی عاشق یک دختر زیبا می شود. در بعدازظهر همان روز جین با دختری زیبا به نام مالو آشنا می شود، اما در مییابد که او نه تنها ازدواج کرده بلکه برادرش نیز در زمان اشغال نازی ها برای دوستش دردسر درست کرده بود...