یک کاروان حمل و نقل یک تُن حشیش را از بندر مالاگا به مقصد پاریس بار میزند. اما زمانی که توریست جوانی بنام نادیا با کاروان آنها همراه می شود، از نزدیک واقعیت خشونت آمیز دنیای قاچاق مواد مخدر را مشاهده میکند...
با زیرنویس چسبیده
«رزتا» (دوکن) با مادر الکلي، بي مسئوليت و نوميدش (يرنو) در يک کاروان کوچک و قراضه که نه توالتي دارد و نه آب لوله کشي، زندگي مي کند. او آرزوي يک زندگي معمولي را دارد و مي خواهد شهروند مفيدي براي جامعه باشد، اما از همين حداقل هم محروم است. تنها کسي که با «رزتا» احساس هم دردي مي کند، «ريکه» (رونژيونه) است که در يک دکه ي تنقلات فروشي کار مي کند و حقوق بخور و نميري دارد....