آرورا تیگاردن که در یک رستوران کار میکند، با قتل ناگهانی صاحب رستوران روبهرو میشود و دوست پسر جدید او به عنوان مظنون اصلی پرونده شناخته میشود.
وقتی جسد یکی از دانشجویان کلاس ادبیات جنایی آرورا در بیرون رستورانی که او در آنجا کار میکند پیدا میشود، آرورا تصمیم میگیرد خودش به دنبال مجرم واقعی بگردد.
کارل آلبرگ کارآگاهی است که به یک شهر ساحلی ساکت نقل مکان می کند تا روحیه ای را که توسط پلیس شهر بزرگ آسیب دیده است را آرام کند، اما این بهشت ملایم بیش از سهم خود راز دارد و کارل باید از تمام مهارت های خود برای حل قتل هایی که همچنان در ساحل او رخ می دهد استفاده کند.
برای تضمین ثروت - و آینده - دو خواهر و برادر ظالم یک سلسله خانوادگی می سازند که وقتی وارثان آنها به طور مرموزی یکی یکی می میرند شروع به فروپاشی می کند.
داستان عاشقانهای را دنبال میکند، جایی که یک زندگی «خوشبختانه» به سرعت به یک کابوس زنده تبدیل میشود.
داستان گروهی متشکل از پنج بیمار لاعلاج در آسایشگاه برایت کلیف که در نیمهشب دور هم جمع میشوند تا داستانهای ترسناک خود را به اشتراک بگذارند.
داستان درباره یک جزیره با مردم عادی می باشد که بسیار آرام هستند و زندگی معمولی را تجربه می کنند اما با ورود یک کشیش عجیب و غریب و مرموز به شهر رخداد های معجزه آسایی را به چشم می بینند و کم کم حوادثی ترسناکی اتفاق می افتند ...
یک پرستار بچه بعداز دزدیده شدن یک کودک توسط هیولاها تصمیم میگیرد در ماموریتی غیرممکن او را نجات دهد .
داستان سریال دربارهی زندگی مرد جوانی به نام شان مورفی است که در شهر کوچکی زندگی میکند. او که مبتلا به سندروم ساوانت اوتیسمی میباشد ، یک رزیدنت بخش اطفال است که با توجه به ناتوانی پیشرفتهاش ، علیرغم اینکه یک رزیدنت نابغه به شمار میرود و با مهارت به درمان اطفال میپردازد ، در زندگی دچار مشکلاتی مانند برقراری ارتباط اجتماعی میباشد. او برای اینکه بتواند یک جراح کودکان شود با تلاش خود و با کمک دوستانش بر ناتوانیهای خویش غلبه میکند و موانع را کنار میزند...
این سریال بر اساس کمیک های آرچی ساخته شده و دارای تمی راز آلود و تیره است. داستان در مورد ماجراهای یک پسر جوان به نام آرچی و دوستانش است که در شهر کوچکی به اسم "ریوردیل" زندگی میکنند. این شهر دارای ظاهری فانتزی و پر زرق و برق است، اما اسرار تاریکی در زیر این شهر نهفته است که عده ای به دنبال کشف آنها هستند...