داستان تیلور فری که از طرف خدا ماموریتی دریافت میکند: داستانهای خانوادهاش را بازگو کند و جامعه خود را الهام بخشد. اما او نمیداند که شیطان هم برنامههای خود را دارد...
کامرون و رن در 3 سال گذشته ازدواج آزاد داشتند. آنها قوانینی را به عنوان مرزهایی برای تضمین یک رابطه باز سالم تعیین می کنند، اما به سرعت یاد می گیرند که قوانین اعمال شده در هنر احساسات اغلب شکسته می شوند...
در یکی از شهر های کوچک واقع در کوه های آپالاچی در ویرجینیا ، دختری به نام آوه ماریا مولیگان با فهمیدن راز خانوادگی قدیمی ای ، مسیر زندگی خودش را در حال تغییر می بیند...
با زیرنویس چسبیده
دن و جودی از زمانی که ازدواج کرده اند، برخی از اتفاقات غیر طبیعی و عجیب را در خانه شان مشاهده می کنند. جودی به عنوان یک رقصنده ی حرفه ای باله و دن به عنوان یک محقق درباره ی میمون ها شروع به کار کردند. اما پس از چندی متوجه می شوند که خانه اشان توسط یک دیو نابکار تسخیر شده است. آنها با مشاوره با هم و با کارشناسان خبره و به کمک دوربین های متعدد، سعی در کشف کردن این راز را دارند...
پس از بالا رفتن پرده نمایش "هانا" برای سخنرانی خود در کالج با تردید قدم در صحنه می گذارد.اما قبل از اینکه اولین خط خود را تمام کند در مقابل حاضرین بیهوش می شود.بعد از آزمایشات پزشکی همه نشانه ها یک واقعیت را نشان می دهند.تولد سخت "هانا"...
دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...
با زیرنویس چسبیده
بعد از عزیمت روب سوفر،یک فرشته مرگ دیگر ، به نام کمرون کین جای او را می گیرد. او تاجری است که هیچ اهمیتی به مردگان جدید نمی دهد. اما بعد از ارتباط جرج و رجی همه چیز به هم می ریزد...
داستان اصلی این مجموعه تلویزیونی پیرامون زندگی چند دانشجوی پزشکی است که برای ادامه تحصیل و کسب تخصص جراحی به بیمارستان Grace شهر سیاتل ایالت واشینگتن آمریکا وارد میشوند. شخصیت اصلی داستان که در ضمن راوی داستان نیز هست، دختری به نام Meredith Grey است. عنوان سریال به تناسب نام این شخصیت انتخاب شده، اگر چه شباهت ظریفی با عنوان کتاب آناتومی گری (منبع مشهور علم آناتومی) دارد…
"جروجیا لاس" یک دختر جوان اهل سیاتل است که درسش در دانشگاه را رها کرده است. او از زندگی خود ناراضی است و همیشه با مادرش (جوی) در تقابل است.او در اولین روز کار موقتش به عنوان منشی بایگانی بر اثر حادثهی افتادن صندلی رویش میمیرد! اما به محض مرگ، او در یک گروه موجودات ترسناک در میآید که کارشان گرفتن روح مردم، درست قبل از مرگ است...