محمد دانش آموز هشت ساله ای که در مدرسه نابینایان تهران درس می خواند پس از یک سال همراه پدر به زادگاهش، روستایی در ارتفاعات شمال و نزد مادربزرگ و دو خواهر خردسالش باز می گردد. این بازگشت، مکاشفه او در طبیعت و هستی است. مکاشفه ای که پدر از آن غاقل است. پدر در آستانه ازدواج است و نمی داند با محمد چه کند...