در جنگ جهانی دوم لورل و هاردی در جایگاه بادیگارد هایی قرار دارند که باید از اختراعی بزرگ که یک بمب است حفاظت کنند…
"هنری ون کلیو" وارد بخش پذیرش جهنم می شود تا توسط ارباب خود (شیطان) مورد استقبال قرار بگیرد. او درخواست پذیرفته شدن می کند اما تردیدهایی در مورد صلاحیتش وجود دارد. به همین دلیل برای اثبات شایستگی اش او داستان زندگی اش را تعریف می کند...