با زیرنویس چسبیده
یک افسر زن که برای اینترپل کار میکند پس از اینکه متوجه میشود دزد هنری که به دنبال او بوده معشوق سابق او است، نقشهای برای دستگیری او در حین ارتکاب جرم طراحی میکند...
قتلی ناخواسته توسط فرح که مجبور به فرار از کشورش شده و به طور غیرقانونی برای زنده ماندن با پسرش مبارزه می کند و طاهر لکسیز که در همان شب با او آشنا شده است، زندگی آنها را برای همیشه تغییر می دهد...
سه دوست به یک شهر ساحلی میرسند، جایی که با خود معنوی خود ارتباط برقرار میکنند و ناگهان با آسیبهای حلنشدهای از گذشته خانوادهشان مواجه میشوند.
عزیز پایدار، پسر بزرگترین خانواده آنتاکیا که تنها فروشنده فرش هم هستن، زندگیای سراسر رفاه و ثروتمندی داره. تقدیر عزیز با کشتن (آندره)، پسر دلگهی فرانسوی (موسیو پییر) تغییر میکنه؛ مجبور میشه خاکی که توش به دنیا اومده، تنها عشقش (دلربا) و خلاصه هر آنچه صاحبش هست رو رها کنه. دو سال بعد بازگشتش برای همهی اونهایی که فکر میکردن مرده غیرمنتظره است. عزیز که مجبور میشه همه چیز رو از نو شروع کنه، با تلاشی که برای زندگی میکنه از خاکسترهاش دوباره متولد میشه؛ با ورود یه دختر روستایی ساده (افنان) به زندگیش، میون دو راهی قرار میگیره. با گذشت زمان بعد از این درگیری احساسی هم خودش و هم عشق واقعیش رو پیدا خواهد کرد.
در استانبول دهه 1950 مادری با گذشته ای مخاطره انگیز در یک کلوپ شبانه کار می کند تا بلکه بتواند با دختر سرکشی که نمی توانست از پس مخارج او بر بیاید، ارتباط برقرار کرده و به او کمک کند.
علیرضا یه راننده تاکسیه و تمام خرج و مخارج زندگی اش رو از همین راه بدست میاره. هالیده هم دکتره و یک دوست پسر زورگو و پولدار داره که برای رسیدن به هالیده هرکاری میکنه. یک شب ..
ثریا که یه دختر جوون و خوشگله در سنین جوونی مادر و پدرشو از دست میده و سنگینی بار زندگی رو به دوش میکشه و در استانبول زندگی میکنه..یهو جلوش یه تاجر جذاب و پولدار به اسم فاروک در میاد …عاشقش میشه و به عنوان عروس به شهر بورسا میره…ثریا در استانبول بزرگ شده و به آزادیش اهمیت زیادی میده و مدرنه…در صورتی که فاروک با اینکه خودشو مدرن نشون میده به خودش و رسم و رسوماتشون متکیه و …
با زیرنویس چسبیده
گروهی متشکل از یک افسر پلیس، یک دکتر، یک دادستان، چند حفار، ماموران پلیس، و دو برادر مظنون به قتل، در ناحیه اطراف شهر «کسکین» در جستجوی یک جسد دفن شده هستند...