با زیرنویس چسبیده
باریش و فوسون در یک دانشگاه باهم درس میخوانند و این مورد شروع داستان عشق بزرگ آنهاست. باریش که دانشجوی معماری است و به عنوان تفریح ، موسیقی کار میکنه , تا وقتی که با فوسون اشنا می شود و ...
در فیلم اول که اکیپ برای مراسم عروسی اسماعیل جمع شده بودن ، این دفعه برای مراسم ختنه کردن نوه اسماعیل ، ماتیاس آستین ها رو بالا میزنن . فقط یه مشکلی وجود داره ، خانواده مادر لتونیایی ماتیاس ، به طور قاطع با مراسم ختنه مخالفت میکنه . به همین خاطر اکیپ یه نقشه میکشه ، قراره ماتیاس رو به سیواس آورده و در جریان یک مراسم دسته جمعی ختنه بچه ها اون رو هم مخفیانه وادار به ختنه کردن بکنن . در حالی که تمام این اتفاقات داره رخ میده ، تئوپچئو فیکرت هم به دنبال راه های اعلان عشق خودش به لیلا که در هتل سیواس کار میکنه ، خواهد افتاد
"قدرت" که همیشه با قانون و برنامه زندگی کرده، به وسیله تجربه اتفاقات شگفت آور نظم زندگیش بهم میخورد. او سوار ماشینش که خیلی دوستش میدارد شده و به طرف آنتپ روانه میشود. در طی این مسیر بلایی نیست که سر "قدرت" و ماشینش نیاید. او پس از طی کردن صدها کیلومتر هم ارزش دوستی را کشف خواهد کرد و هم لذت زندگی بدون قانون و برنامه را خواهد چشید...
داستان سرگرم کننده ی که در آن جاده ما شاهد دو برادر با پیشینه های مختلف فرهنگی، که حتی نمی دانند یکدیگر، شباهت، تفاوت و حتی دعوا کنند …
رضا یک راننده مینی بوس است . یک روز رضا با یک دختر خیلی خوشگل به نام آیپَری که در عین حال قلب مهربانی هم دارد آشنا میشود و بعد از این آشنایی اتفاقات کمیک فیلم شروع میشود …
در سال های دهه 90 که فقر حکمرانی میکرد ، داستان صدها هزار بچه ای که در انتظار تحصیل کردن بودند و داستان یک معلم اهل منطقه اژه که در آن دوران کودتا به نقطه ای دورافتاده در آناتولیا تبعید میشود و جامعه ای که در یک زمانه سیاه با بدبختی و تنگ روزی زندگی میکردند...
برای اینکه "تریک" اهل سیواس و "مونیکای" اهل لتونی بتوانند در یک کشور کار کنند، فوراً باید ازدواج کنند. فقط برای پدر داماد اسماعیل واجب است که یک عروسی بی حرف و حدیث برپا کند. در شهر سیواس شرایط برپایی عروسی سخت می باشد و امکانات اسماعیل هم بسیار کم است. از همین رو کل شهر به کمکش می آیند...
یامان که در یکی از حومه های استانبول زندگی می کند، به دلیل دزدیدن ماشین برادرش در پمپ بنزین به همراه برادرش کنان دستگیر و به زندان می افتند. یامان وقتی با وکیلی سلیم ملاقات می کند فرصتی برای شروع جدید پیدا می کند تا...
کوبرا در حال آماده شدن برای عروسی خود، توسط زندگی های ناشناس تسخیر می شود. برای درمان کوبرا، یک روانپزشک به نام ابرو در راه است. ابرو همچنین دوست قدیمی کوبرا است. ابرو با یک جن گیر همکاری می کرد تا کوبرا را نجات دهد...
یک شب که متین از نوشته های خود ناامید شده بود، به یک بار می رود و در آنجا با دختری به نام دویوگو آشنا می شود. پس از اینکه شب را در کنار یکدیگر سپری می کنند، دویوگو قبل از اینکه متین بیدار شود آنجا را ترک می کند و یک نامه برای او می گذارد. پس از ملاقات بعدی آنها متین کنجکاو می شود تا بیشتر درباره ی دختر بداند و به همین خاطر او را دنبال می کند و چیزی که مشاهده می کند باعث ایجاد یک عشق ابدی بین آن دو می شود...