سه لحظه حیاتی زندگی "آنا" را تعریف می کنند. جستجوی نفسانی او بین واقعیت و فانتزیهای رنگارنگ نوسان می کند و...
«سونيا» (فرانسوا)، دختري هجده ساله، تازگي بچه اي به دنيا آورده است. «سونيا»، «برونو» (رنيه) پدر بچه را در خيابان در حال گدايي پيدا مي کند، ولي «برونو» از خود علاقه اي نشان نمي دهد و نمي خواهد مسئوليت هاي پدرانه اش را به عهده بگيرد يا حتي يک چهار ديواري براي خانواده ي نوپايش تأمين کند...
با زیرنویس چسبیده
«رزتا» (دوکن) با مادر الکلي، بي مسئوليت و نوميدش (يرنو) در يک کاروان کوچک و قراضه که نه توالتي دارد و نه آب لوله کشي، زندگي مي کند. او آرزوي يک زندگي معمولي را دارد و مي خواهد شهروند مفيدي براي جامعه باشد، اما از همين حداقل هم محروم است. تنها کسي که با «رزتا» احساس هم دردي مي کند، «ريکه» (رونژيونه) است که در يک دکه ي تنقلات فروشي کار مي کند و حقوق بخور و نميري دارد....