در یک روز تابستانی یک بمب در توکیو منفجر میشه که تروریست ها دو نوجوان هستند و خود را ” ابوالهول ” مینامند در حال حاضر آنها راه اندازی یک بازی بزرگ اند که شامل کل جمعیت ژاپن میشه...
داستان روایت گر فضایی فانتزی و تاریک در شهر توکیو است، موجودات مرموزی به نام "غول" در پی شکار و خوردن انسان ها هستند . و مردمی که بسیار وحشت زده اند، زیرا نمی دانند "غول ها" پشت کدام چهره انسانی مخفی شده اند. "کانکی" یک دانشجوی ساده است که بعد از آشنایی با دختری که علایق مشترکی به خواندن کتاب دارند سرنوشتش برای همیشه تغییر می کند...
داستان انیمه به صدها سال قبل باز میگردد. جایی که انسانها بدست تایتانها کشته میشدند اما عده اندکی از آنها موفق شدند در شهری با دیوارهای بسیار بلند (حتی بلندتر از بزرگترین تایتانها) پناه بگیرند و جان سالم بدر ببرند. صد سال به همین منوال میگذرد تا اینکه...
14 سال از پایان فیلم قبلی گذشته است، بیشتر جمعیت جهان تبدیل شده اند. «میساتو» گروهی جدا از «نرو» تشکیل داده است...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
هانا دختر ۱۹ ساله ایه که زندگی عادی خودش رو داره و دانشگاه میره و میاد. اون یه روز یه عشق رویایی رو تجربه میکنه. معشوقه اون یه مرد گرگیه. اون زندگی خودشو با معشوقه اش شروع میکنه و دو تا بچه به دنیا میاره به اسم آمه (باران) و یوکی (برف). اونا با وجود اینکه بچه های نیمه گرگ دارند ، توی شهر و با مردم زندگی میکنن. اما بعد از مرگ مرد گرگی، هانا تصمیم میگیره به یه روستایی دور از شهر خودش نقل مکان کنه و...
"ایسی هیودو" یک پسر نوجوان دبیرستانی با خصوصیات معمول هم سن و سالانش است که در روابط اجتماعی موفق نیست و همیشه تنها میماند. او در اولین قرارش توسط دختری کشته می شود و ...
«خاطرات آینده» در مورد یک پسر دبیرستانی به اسم آمانو یوکیتِرو است که زیاد اجتماعی نیست و دوستان زیادی ندارد، او از صبح که بیدار میشود هر چیزی که می بیند و هر اتفاقی که برایش رخ می دهد را توی تلفن همراهش می نویسد، در واقع تلفنش مثل دفترچه خاطراتش می ماند. تا اینکه یک روز، دِئوس، خدایی که درون تصوراتش خلق کرده بوده، تصمیم میگیرد او را وارد یک بازی جالب کند، بازی خاطرات آینده...
یک دزد ماهر به نام Gasback در حال انجام آخرین دزدی زندگی خود می باشد و نقشه دارد که پس از جعل کردن صحنه مرگ خود زندگی جدیدی را با هویتی جدید آغاز کند، اما...
با زیرنویس چسبیده
وقتی یک کشتی پرنده اسرارآمیز ناگهان در آسمان ظاهر می شود"لوفی" و دوستانش تصمیم می گیرند به دریای شرقی بازگردند...
دو برادر مادرشان را به دلیل یک بیماری لاعلاج از دست می دهند. آنها با نیروی علم کیمیا، از دانشی ممنوع برای برانگیختن مادرشان استفاده می کنند. اما کار آنها با شکست رو به رو می شود و به عنوان مجازاتی برای استفاده از این گونه کیمیا، برادر بزرگتر، "ادوارد الریک" پای چپش و برادر کوچکتر، "الفونس الریک" تمام بدنش را از دست می دهد. "ادوارد" برای نجات برادرش دست راستش را قربانی می کند و می تواند روح برادرش را به یک زره کامل پیوند بزند و "ادوارد" با کمک یک دوست خانوادگی اعضای بدن فلزی، "اتومیل"، را دریافت می کند تا آنها را جایگزین اعضای از دست رفته اش کند. با این کار او سوگند یاد می کند که به دنبال "اکسیر" بگردد تا خود و برادرش را به بدن های اولشان بازگرداند، حتی اگر این بدین معنا باشد که او یک "کیمیاگر ایالت" شود، یعنی کسی که از کیمیا برای ارتش استفاده می کند.