زمانی که یک جسد مرموز به طور اتفاقی توسط کودکی از زمین بیرون کشیده می شود، رفتار گروهی از کودکان روستا کاملاً عجیب و غریب شده و شروع به عبادت شیطان میکنند...
"اولیور کراول" که از سیاستهای "چارلز اول" به ستوه آمده است تصمیم می گیرد خانواده اش را به دنیای جدید (آمریکا) ببرد، اما شب قبل از حرکتشان او در مخلوطی از مذهب و سیاست فرو می رود که منجر به جنگ داخلی در انگستان می شود...
سال 1940، جنگ جهاني دوم. در ماه اوت، نخستين حمله ي آلمان عليه نيروي هوايي سلطنتي صورت مي گيرد و مارشال هوايي، «سر هيو داودينگ» (اوليوير) تاکتيک هاي نظامي ويژه اي را به اجرا در مي آورد...
یک سیاره در همان مداری که زمین قرار دارد کشف می شود، اما مکانش دقیقاً مقابل خورشید است، که باعث می شود از روی زمین قابل رویت نباشد. شورای اکتشافات فضایی تصمیم می گیرد که یک فضانورد آمریکایی را بهمراه یک دانشمند بریتانیایی با سفینه با فضا بفرستد تا در مورد آن سیاره اکتشاف کنند...
چند مامور نظامی قرار است به یک قلعه نظامی نفوذ کنند، جایی که نازی ها یک ژنرال آمریکایی را اسیر کرده اند. اما به نظر می رسد اهدافی سری در پشت این ماموریت وجود داشته باشد...
یک کلکسیونر جمجمهی "مارکی دو ساد"، نویسنده و فیلسوف فرانسوی را به دست می آورد و متوجه می شود که این جمجمه توسط یک روح شیطانی تسخیر شده است...
کارول (کاترين دنوو) زن جوان بلژيکي است، که در يک آرايشگاه کار ميکند. او از لحاظ روحي دختر آشفته و پريشان است و نسبت به مردان احساس بدي دارد. حتي با پسري که شديدا به او علاقه دارد، نميتواند ارتباط برقرار کند. او در لندن به همراه خواهرش هلن (ايوان فرنوکس)زندگي ميکند در حالي که بشدت گوشه گير و خجالتي است. هنگامي که هلن براي گذراندن تعطيلات به همراه دوست پسر متاهلش (لن هنري) به ايتاليا ميرود، کارول تنها ميماتد. او پس از انزوا در محيط کار، خودش را در آپارتمانشان محبوس ميکند و به مرور اسير ترسهاي جنون آور و پارانويايي خودش ميگردد و بيماري رواني ميشود...
فیلم روشهایی را که برای شکست دادن راکتهای وی1 و وی2 هیتلر در روزهای منتهی با پایان جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار گرفت را به تصویر می کشد.با وجود اینکه نازی ها در حال شکست خوردن بودند این سلاح ها می توانستند آنها را به پیروزی برسانند...