یک سرآشپز جوان از دنیای ناهار خوری خوب به شیکاگو باز می گردد تا ساندویچ فروشی خانواده اش را اداره کند.
کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه ...
داستان در دنیایی رخ میدهد که جادو در آن وجود دارد، اما برای عده ی محدودی قابل دسترسی می باشد. زنی بنام "مویرین" با پنج زن و مرد جوان ملاقات می کند و این شروع یک ماجراجویی خطرناک است که دنیا را تغییر خواهد داد...
داستان سریال در مورد یک مامور زن FBI است که مجبور شده با یک دانشمند و پسرش همکاری کند، تا در مورد جنایت های پیچیده ای که ظاهرا مسائل ماورای طبیعی در پشت آنهاست تحقیق کنند...
«نیکیتا» یک آدم کش حرفه ای است که تصمیم گرفته یک سازمان مخفی آمریکایی که کارش تبدیل کردن نوجوانان فقیر و بدبخت به قاتلین حرفه ای است، را متوقف سازد...
داستان به ماجراهای سه غریبهی شیفته جنایتهای واقعی میپردازد که ناگهان خودشان را درگیر یک پروندهی اسرارآمیز میبینند و باید برای حل آن اقدام کنند…
داستان این سریال کمدی در مورد دو زن جوان است که شانسشون رو از دست دادن و در یک ناهار خوری به عنوان پیشخدمت مشغول به کار میباشند. این دو دختر رابطه ی دوستانه ای با هم برقرار میکنن و تصمیم میگیرن که پولهاشون رو جمع کنن و خودشون یک کافی شاپ کوچیک بزنن.واسه همین برای جمع کردن پول شروع به تلاش کردن و انجام کارهای مختلف میکنن و….
در خلاصه داستان این سریال آمده است ، یک تاریخدان ماجراجو به دستنوشتهای اسرارآمیز و قدیمی دسترسی پیدا میکند و میداند که باید اسرار آن را بگشاید. به او از طرف متیو کلیرمونت فردی مرموز پیشنهاد کمک میشود ، اما متیو دارای رازی تاریکی میباشد که…
اصلان سویکان ممکن است رئیس بدنام ترین خانواده جنایتکار استانبول باشد، اما مادرش هولیا روی میز شام با مشت آهنین حکومت می کند. او توانسته است قبیله سرکش را با مجموعه ای از سنت های شکست ناپذیر حفظ کند که مهمترین آنها این است: "نمی توانی از سفره فرار کنی!" وقتی اصلان به خاطر زنی که تازه با او آشنا شده است، یعنی دوین روانشناس زیبا، شام خانوادگی را به هم می ریزد. دوین و اصلان عاشق هم می شوند و با نزدیک تر شدن آنها، روانشناس نمی تواند خانواده ناسازگار او را تشخیص دهد. اما آیا روانشناسی که درست وسط میدان جنگ پرتاب می شود می تواند همه را شفا دهد؟ و آیا او می تواند بدون بهبودی کامل از زخم های خود با خودشیفته ای مانند اصلان کنار بیاید؟
داستان سه زن به نام های کری، میراندا و شارلوت و ماجرای پیچیده زندگی و دوستی آنها در 30 سالگی که پیچیدگی آن در پنجاه سالگی به اوج خود می رسد.