کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه ...
دو پلیس فاسد بطور اتفاقی یک مامور مبارزه با مواد مخدر را به قتل رسانده و برای پوشاندن رد خود، جنایت را به گردن مردی بی خانمان می اندازند...
یک جنایتکار حرفه ای به نام فرانک نقشه سرقت از یک بانک را طراحی میکند و از دوستانش برای انجام کار کمک میطلبد. قبل از رسیدن دوستانش او به دام می افتد و از آنها میخواهد که کار را به اتمام برسانند، اما...