ایرما دختری است که در زندگی عاشقانه هم اتاقی اش دخالت می کند. استیو در یک بار کار می کند که رئیس آنجا معشوقه هم اتاقی ایرماست. هم اتاقی ایرما که قصد دارد با رئیس بار ازدواج کند، سهواً عاشق استیو می شود و...
پس از شکست ناپلئون واترلو و تبعید افسران و خانواده هایشان از فرانسه، کنگرهی آمریکا در سال 1817 تصمیم گرفت که 4 شهر کوچک در سرزمین آلاباما با تبعیدیان داده شود...
در سال 1831،”چارلز ادر” ایرلندی به استرالیا می رود تا به کمک پسر عموی خود که اخیرا به مقام فرمانداری رسیده یک زندگی جدید را آغاز کند.وقتی او به آنجا می رسد با زمین دار قدرتمند “سم فلاسکی” آشنا شده و قصد تجارت با او می کند…
"کاپیتان هنری روچارد" افسری فرانسوی است که مامور می شود با "گروهبان کاترین گیتز" کار کند. پس از چند سوءتفاهم آنها عاشق هم شده و ازدواج می کند. پس از جنگ او تلاش می کند به آمریکا باز گردد اما اتفاقاتی برای او می افتد و...
"هاوارد روارک" معماری آرمانگرا به دلیل ناهماهنگی طراحیهایش با تفکر موجود معماری از دانشکده اخراج می شود.او که به نظر کاری نمی تواند پیدا کند در نهایت نزد "هنری کمرون" مشغول بکار می شود.اما پس از چند سال "کمرون" از دنیا رفته و به "روراک" اخطار می کند اگر ایده هایش را تغییر ندهد این سرنوشت او نیز خواهد بود و...
سالهاى اشغال فرانسه ، جنگ جهانى دوم . « ورنر فون ابرناك » ( ورنون ) ، افسر روشنفكر آلمانى ، مقيم خانهى كشاورزى فرانسوى ( روبن ) مىشود كه همراه برادرزادهاش ( استفان ) زندگى مىكند . افسر هر غروب نزد ميزبانانش مىآيد و به تفصيل از افكار و احساساتش مىگويد . اما آنان تمام مدت خاموش مىمانند .
نامه ای به دست سه زن که از طرف بهترین دوستشان “ادی راس” فرستاده شده است می رسد. او در نامه اعلام کرده که با همسر یکی از آنها فرار کرده اما اشاره ای به نام او نکرده و...
"سر آلفرد دوکارتر" نسبت به وفاداری همسر خود مشکوک است. هنگام رهبری یک سمفونی او سه راه مختلف برای برخورد با این وضعیت را تصور می کند. پس از پایان کنسرت او تلاش می کنند خیالپردازی هایش را به واقعیت تبدیل کند اما همه چیز به خوبی رویاهایش پیش نمی رود...
"دارتانیان" و همرزمان شمشیرزن اش تلاش می کنند نقشه های نخست وزیر "ریچیلیو" برای گرفتن قدرت پادشاه را نقش بر آب کنند...
"دیوید" همسرش را از دست داده و به همراه پسرش "دیوی" زندگی می کند.آنها در مزرعه ای دورافتاده زندگی می کنند.او می خواهد پسرش طبق خواسته های همسر خود با تحصیلات خوب،یادگیری انجیل و آداب و رسوم مناسب بزرگ شود."ریچل" خدمتکاریست که به او فروخته می شود."دیوید" او تصمیم می گیرد با او ازدواج کند تا "دیوی" مادری برای خود داشته باشد و...