با زیرنویس چسبیده
«اِما» و «دکستر» در شبی که به مناسبت فارغ التحصیلی برپا شده، تمام مدت زمان شب را در کنار یکدیگر سپری می کنند و این شب را به خاطره ای به یاد ماندنی تبدیل می کنند. طبیعی است که بعد از این شب هرکدام از آنها به سمت زندگی خودشان خواهند رفت تا سرنوشت خودشان را تعیین کنند، اما اِما و دکستر تصمیم می گیرند تا هر سال در روز ۱۵ جولای ( روز فارغ التحصیلی ) با یکدیگر قرار بگذارند و ...
با زیرنویس چسبیده
«میا» و «فریدا» هر دو در سی سالگی هستند، که یکدیگر را در جشن عروسی والدین شان ملاقات می کنند. پدر میا قصد ازدواج با مادر فریدا را دارد...
یک مرد بیکار و بی مسئولیت، خبردار می شود که معشوقه اش از او باردار شده. اما این تنها بخشی از اخبار ناگواری می باشد که قرار است به او برسد...
با زیرنویس چسبیده
«کال» (استیو کارل) مرد میانسالی است که همه چیز زندگی اش در مسیر درست و خوبی است. خانواده ای خوب، شغلی مناسب و محیطی دوستانه. اما زمانی که او با همسرش دچار مشکل میشود و «امیلی» به فکر طلاق گرفتن می افتد و کال را برای مدتی ترک می کند، همه چیز خراب می شود. در همین بین کال با مردی به نام «جیکاب پالمر» آشنا می شود که به او توصیه می کند تا برای مدتی هم که شده به صورت مجردی خوش بگذراند تا بعدا دوباره همسرش را راضی به زندگی کند…
با زیرنویس چسبیده
داستان درباره دو متخصص به نامهای «دیلان» و «جیمی» است که به دلیل مشغله فرصتی برای یافتن دوست و همراه ندارند. آنها توافق می کنند که ارتباط نزدیک و بی قید و شرطی داشته باشند...
با زیرنویس چسبیده
گروهی از نوجوانان یوکاهاما می باشد که برای جلوگیری از تخریب باشگاه ورزشی مدرسه شان هستند. آنها تصمیم گرفته اند تا از تخریب این باشگاه ورزشی در جریان تدارکات و مقدمات آماده سازی برای المپیک ۱۹۶۴ توکیو جلو گیری به عمل بیاورند…
با زیرنویس چسبیده
داستان ۳ دوست که به تعطیلات می روند و این تعطیلات زندگی آنها را کاملا زیر و رو می کند و درگیر روابط و داستان های جدیدی می شوند و ...
گروهی از حیوانات باغ وحش تصمیم می گیرند سکوتشان را بشکنند، تا به نگهبان باغ وحش در رسیدن به زنی که عاشق اش است کمک کنند...
«کمیل» و «سالیوان» دو نوجوان عاشق هستند، اما در پایان فصل تابستان آن ها از هم جدا می شوند. بعد از گذشت چند ماه، دیگر نامه ای از سالیوان به کمیل نمی رسد و چندی بعد کمیل که قلبش شکسته اقدام به خودکشی می کند، اما زنده می ماند. چهار سال بعد کمیل با مردی به نام «لورنز» آشنا می شود، و رابطه ای عشقی با او آغاز می کند. اما در همین زمان است که سالیوان دوباره به زندگی کمیل باز می گردد...
"کو-تنگ" چند دوست نزدیک دارد که عاشق "شن چیایی" هستند.دوستان او با هم از مدرسه خود به مدرسه او نقل مکان می کنند و...