یک جسم اسرار آمیز در لندن کشف می شود و دانشمند معروف برنارد کواترمس می گوید که این از نشانه های الهی است و شروع به توضیح دادن در مورد این جسم عجیب و غریب برای مردم می کند، اما بی خبر از...
بارون فرانکشتاین، جسد یک دختر جوان بنام کریستینا را به دست می آورد که فاقد هرگونه علائم حیاتی است. او یک نسخه از روح زن که اعدام شده را درون بدن یک مرد جوان قرار می دهد. با اینکه خاطرات مرد جوان هنوز باقی مانده و دست نخورده است...
با زیرنویس چسبیده
تاجری که در آتش سوزی آزمایشگاه دچار سوختگی از ناحیه صورت شده،از طرف یک روانپزشک درمان شده و نقابی خارق العاده از او دریافت می کند.پس از مدت کمی او همسر خود را فریب داده و موفق می شود.اما همسر ادعا می کند در تمام این مدت از هویت واقعی او با خبر بوده است...
"هری اسپلدینگ" و همسرش "والری" پس از مرگ اسرارآمیز برادرش کلبه ای کوچک در مناطق روستایی به ارث می برد. مردم محلی با آنها سرد برخورد کرده و همسایه آنها پیشنهاد ترک خانه را می دهد. آنها تصمیم می گیرند بمانند که مسلماً این تصمیم عواقب وحشتناکی را در بر دارد...
کارگران به دلیل بیماری اسرارآمیزی در دهکده ای کوچک رو به مرگ هستند.دکتر "تامسون" نمی تواند کاری انجام دهد بنابراین از "پروفسور جیمز فوربز" درخواست کمک می کند.او به همراه دخترش "سیلیوا" عازم دهکده می شوند.اما با ورود آنها دردسرهای زیادی شروع می شوند...
دو زوج که به اروپای شرقی سفر کرده اند بر خلاف هشدار مردم محلی تصمیم می گیرند از "کارلزباد" دیدار کنند. آنها که توسط راهنمایشان در خارج یک دهکده رها می شوند، به قلعه ای عجیب وارد شده و توسط مالک شیطانی قلعه پذیرایی می شوند و...
یک مرد جوان زمانی که به خانه نامزدش میرود متوجه میشود پدرش دانشمند ویلچر نشین او چیزی را کشف کرده که موجب میشود گیاهان درون گلخانه اش تبدیل به موجوداتی غول پیکر شوند و...
یک کلکسیونر جمجمهی "مارکی دو ساد"، نویسنده و فیلسوف فرانسوی را به دست می آورد و متوجه می شود که این جمجمه توسط یک روح شیطانی تسخیر شده است...
یک دانشمند دیوانه زمانی که همسرش را در حال خیانت میبیند تصمیم میگیرد او را شکنجه کند و آهسته آهسته مرگی دردناک را به او تحمیل کند...
کارول (کاترين دنوو) زن جوان بلژيکي است، که در يک آرايشگاه کار ميکند. او از لحاظ روحي دختر آشفته و پريشان است و نسبت به مردان احساس بدي دارد. حتي با پسري که شديدا به او علاقه دارد، نميتواند ارتباط برقرار کند. او در لندن به همراه خواهرش هلن (ايوان فرنوکس)زندگي ميکند در حالي که بشدت گوشه گير و خجالتي است. هنگامي که هلن براي گذراندن تعطيلات به همراه دوست پسر متاهلش (لن هنري) به ايتاليا ميرود، کارول تنها ميماتد. او پس از انزوا در محيط کار، خودش را در آپارتمانشان محبوس ميکند و به مرور اسير ترسهاي جنون آور و پارانويايي خودش ميگردد و بيماري رواني ميشود...