کانون توجه فیلم بر روی گربهای انسان نماست که شخصیت اسکیپ هینانت او را فریتز صدا میکند. اتفاقات فیلم در شهر نیو یورک است و زمان دهه ۱۹۶۰ را به صحنه کشیدهاست. فریتز در خلال فیلم همواره دنبال یک زندگی مملو از خوشی و شادی است، او بی درنگ در پی افزایش آگاهیها سیاسی و اجتماعیهای خود میباشد و...
یک شاگرد جادوگر، سه پسر و یک خلافکار بدگمان در طول جنگ جهانی دوم در جستجوی ترکیبی گمشده برای وردی جادویی هستند تا بوسیله آن از بریتانیا دفاع کنند...
در پی آلودگی سطح زمین هیولایی جدید به وجود میآید به نام "هدورا" ! این جانور غول پیکر توانایی تشکیل مه های سمی و بزرگ را دارد، و با همین قابلیت قصد تخریب ژاپن و نابودی گودزیلا را دارد...
با کمک یک گربه سخنگو، خانواده ای از گربه های فرانسوی که وارث ثروت صاحب خود هستند تلاش می کنند پس از اینکه توسط پیشخدمت خانه ربوده شده و در کشور رها شده اند به خانه باز گردند...
با زیرنویس چسبیده
آلدین، یک فروشنده آب ولگرد، در جستجوی عشق، ثروت و قدرت، دست به یک سری ماجراجویی های غم انگیز و خارق العاده در خاورمیانه می زند.
کلئوپاترا با تحریک ، سزار شرط می بندد که می تواند در مدت 3 ماه یک کاخ بزرگ بسازد. به یک معمار 3 ماه فرصت داده می شود. یا خوشبختانه ، Getafix / Panoramix ، Asterix و Obelix برای کمک به اسکندریه می آیند...
گروه "بیتل" به همراه "کاپیتان فرد" بوسیله زیردریایی زرد او به سرزمین "پپرلند" سفر می کنند تا تنفر از موسیقی را از بین ببرند..