جنگ جهاني دوم. با پيش روي نيروهاي ژاپني در سواحل گينه ي نو، نيروي دريايي استراليا ناظراني مخفي را در جزاير کوچک مي گمارد تا از فعاليت هاي دشمن گزارش هايي را مخابره کنند.»والتر اکلند« (گرانت) يکي از اين مأموران است...
یک گوزن شمالی رانده شده به همراه دوستش به دنبال مکانی هستند که آن دو را بعنوان دوست در میان خودشان بپذیرند...
آلمان ها یک سرگرد آمریکایی را می ربایند و سعی می کند او را متقاعد کنند که جنگ جهانی دوم تمام شده، بلکه بتوانند اطلاعاتی درباره حمله متفقین از او بیرون بکشند...
جنگ جهانى دوم. »چارلى مديسن« (گارنر)، ناخدا سوم امريكايى كه در انگلستان زندگى آرامى را مىگذارند، با بيوهى انگليسى جوانى به نام »اميلى« (اندروز) آشنا مىشود و با او قرار ازدواج مىگذارد. اما او را به مأموريت خطرناكى مىفرستند به اين اميد كه نخستين فردى كه در اوماهاى نورماندى كشته مىشود يك »سرباز« نيروى دريايى باشد...
با زیرنویس چسبیده
«پروفسور هنري هيگينز» (هريسن) با رفيق زبان شناسش، «سرهنگ پيکرينگ» (هايد-وايت) شرط مي بندد که مي تواند دختر گل فروش و عامي لندني، «اليزا دوليتل» (هپبرن)، را به خانمي متشخص بدل سازد که فصيح و بليغ حرف بزند...
یک مرد متوهم معتقد است که بزودی میمیرد بنابراین نقشه هایی برای همسرش میکشد، اما غافل از اینکه همسرش از موضوع خبردار می شود و سوء تفاهم به وجود می آید...
دهه ی 1860. سرخ پوستان قبیله ی شاین از قلمروشان در یلوستون به قرارگاهی 1500 مایل دورتر در اوکلاهما منتقل شده اند. آنان که از انتظار برای رسیدن کمک های دولت فدرال به ستوه آمده اند و با بیماری و سوء تغذیه دست به گریبانند، تصمیم می گیرند راهی زادگاه خویش شوند…
داستان در مورد مردی است که نمی خواهد باور کند اشتباه خلبان باعث سقوط مرگبار یک هواپیما شده، بلکه به دنبال دلیل دیگری است...
در سال 1944،یک کلنل آلمانی قطاری را با گنجینه های فرانسوی پر کرده و به آلمان می فرستد.نیروهای مقاومت باید بدون صدمه زدن به محموله قطار را متوقف کنند...