داستان این سریال فانتزی در مورد یک آدمکش حرفه ای می باشد که طی حادثه ای مجروح می شود و در این زمان با یک اسب آبی رنگارنگ دوست می شود...
در دنیایی که با افراد تغییر یافته با بی اعتمادی و ترس برخورد میشود موسسه ای مخصوص تغییر یافته ها برای به دست آوردن صلح و زندگی مسالمت آمیز آنان با انسانها میجنگد…
یک کارمند سازمان ملل متحد به این موضوع پی می برد که آژانسی که برایش کار می کند، یک دروازه به سوی یک بعد موازی را دارد پنهان می کند…
سریال “فراری ها” (Runaways) داستان 6 نوجوان را روایت میکند. آنها عضو یک خانواده باستانی هستند که هر ساله رسم دارند یکی از کودکان خود را قربانی کنند. این نوجوانان پس از جاسوسی از والدین خود متوجه میشوند که آنها در اصل عضو یک سازمان جنایی پیشرفته به نام “غرور” هستند. با این حال، آنها از شیوه زندگی والدین خود حمایت نمیکنند و تصمیم میگیرند با کشف قدرت و توانایی خود، گروه فراری ها را تشکیل بدهند. آنها تصمیم به فرار از محل زندگی خود میگیرند، اما والدین آنها نیز بهدنبال دستگیری و بازگرداندن فرزندان فراری خود هستند...
داستان این سریال در مورد جوانی به نام جاش می باشد که زندگی بسیار خسته کننده ای دارد و زمانی که کار نمی کند، زمان زیادی را صرف بازی های ویدئویی می کند. زمانی که تمام دنیا در یک بازی کم آورنده اند و فکر می کنند قابل شکست دادن نیست، او این بازی را شکست می دهد و در آن پیروز می شود. پس از شکست این بازی، افرادی مرموز از آینده ظاهر می شوند. آن ها باعث شده اند تا دنیا را خطری بزرگ تهدید کند و تنها کسی که آن را می تواند نجات دهد، جاش است. جاش با استفاده از سفر در زمان، تیمی حرفه ای برای نجات زمین آماده می کند و داستان سریال آغاز می شود...
آستر و یونو در بدو تولد در کلیسایی رها شدند و به شکل جدا نشدنی با هم رشد کردند. در روزگار کودکی آنها با یکدیگر عهدی بستند تا بر سر امپراتور جادوگران شدن رقابت کنند. هرچند، وقتی بزرگ شدند تفاوتی بین آنها آشکار شد. یونو نابغه نابغه ای در جادوگری با قدرت و تسلط بالا بود، درحالی که آستر به کلی نمیتوانست از جادو استفاده کند. ولی تلاش میکرد کمبود خود را با تمرین فیزیکی جبران کند. وقتی آنها در سن 15 سالگی گریمورشان را دریافت کردند، یونو کتابی شگفت انگیز با شبدر چهار برگ دریافت کرد (به اکثر مردم شبدر سه برگ میرسد)، درحالی که به آستر هیچ چیز نرسید. هرچند، وقتی یونو در خطر بود حقیقت در مورد قدرت آستر نمایان شد؛ به او یک گریمور با شبدر پنج پر رسید، یک “شبدر سیاه”! اکنون دو دوست پا در عرصه جهان میگذارند، هردو با هدفی یکسان!
داستان دو خاندان بسیار ثروتمند آمریکایی را روایت میکند که برای احاطه بر آینده خود و کنترل فرزندانشان در ستیز هستند…
این سریال نگاهی دارد به آخرین روزهای دوره شوالیه های معبد در قرن 14 میلادی. این گروه در قرون وسطی فعالیت میکرد. شوالیه های معبد گروهی نظامی بودند که در قرن 12 میلادی برای محافظت از زائران مسیحی در مسیر اورشلیم، دور هم جمع شدند. اعضای این گروه به دلیل خدماتشان، امتیازهای ویژهای داشتند و مورد حمایت کلیسا بودند. آنها به داشتن ثروت و قدرت قابل توجه هم شهرت داشتند.
یک کارآگاه جنایی به نام جان مور با یک روانشانس به نام دکتر لاسزلو کریزلر برای تحقیق در مورد یک قاتل زنجیره در اواخر قرن نوزدهم، همکاری میکند...