در ماه آگوست سال 1977، یکسری اتفاقات عجیب و غریب و وحشتناک در یک خانهی به ظاهر معمولی واقع در شمال لندن، شروع به رخ دادن می کند...
داستان بلافاصله بعد از ماجرا های Grisaia no Meikyuu اتفاق می افتد که کازامی یوجی مظنون به همکاری با یک سازمان تروریستی بین المللی شده که توسط هیثاسلو رهبری می شود و این سازمان توانسته با سلاح کشتار جمعی بسیار خطرناکی وارد مرز های ژاپن بشود. در همین حین در آکادمی میهاما باقی دانش آموزان بخاطر مشکلات اقتصادی پیش آمده برای مدرسشان ، وقت زیادی تا تعطیل شدن مدرسه ندارند. طی یک سال گذشته به لطف دخالت های یوجی ، دختر های میهاما بالاخره توانستند به وضعیت جدید عادت کنند ، اما آنها سر خود را پایین خواهند انداخت و بدون توجه به اطرافشان اجازه می دهند دنیا تغییر کند؟ درهمین حال که پایان کارشان در آکادمی میهاما نزدیک می شود، آمانه ، ماکینا ،ساچی ، یومیکو و میچیر و همگی به یک نتیجه می رسند.
داستان سریال با برخورد شی اسرار آمیزی به بیابانی در ایالت نیومکزیکو و انفجاری مهیب که منجر به مرگ موقت دانشمندی به نام Vera Buckley که در منطقه در حال انجام تحقیقات علمی است، آغاز می شود. او پس از بازگشت عجیب و معجزه آسایش از مرگ، در تلاش برای یافتن حقیقت به همراه همکارش به محل انفجار رفته تا به علت ماجرا پی ببرد. اما عده ای تلاش می کنند تا مانع او برای دست یافتن به حقیقت شوند. در نهایت او با شخص مرموزی به نام The Man آشنا می شود که مدعی شده در ازای انجام ماموریتی عجیب، می تواند فرزندش را که دزدیده شده است را به او بازگرداند. با این حال این همه ماجرا نیست و آشنایی او با چهار نفر دیگر که آنها نیز تحت تاثیر انفجار دچار مرگ موقت گشته و مجددا زنده گشته اند حقایق بیشتری را برای Vera آشکار می کند. ظاهرا دنیا در مسیری آخرالزمانی قرار گرفته و این پنج نفر تنها شانس زمین برای نجات ساکنان سیاره از آینده ای تیره و تار می باشند.
پایتخت سلطنتی امپراطوری پارس در هگمتانه قرار دارد، شهری با شکو وجلال و شگفتی ها،که توسط پادشاه ترسناک و شکست ناپذیر آندروگوراس اداره میشود،ارسالان شاهزاده جوان و کنجکاو از پارس با وجود پشتکار بالا بنظر نمیرسد که پادشاه مناسبی مثل پدرش شود،ارسلان در سن 14 سالگی به اولین جنگ زندگی خود میرود و....
نقطه آغاز داستان، جایی است که ناگهان به خاطر شیوع ویروسی مرموز، تمام انسان های بالای سیزده سال می میرند! حالا فرصت طلایی خون آشام هاست تا از ابهامات بیرون آمده و بر انسان های باقی مانده، یا همان بچه های زیر سیزده سال، حکومت کنند. چهارسال به همین منوال می گذرد تااینکه یوئیچیرو و میکائلا، با چند بچه دیگر، که قبل از این حوادث همگی باهم در یک یتیمخانه زندگی می کردند و خانواده هم محسوب می شدند، تصمیم به فرار از پیش خون آشام ها می گیرند اما…
یوکیهیرا سوما رویای تبدیل به بهترین آشپز را دارد . او در رستوران پدر خود در حال کار است و از یوکیهارو فارغ التحصیل میشه ، یک روز پدر او یوکیهیرا جویچیرو تصمیم به بستن رستوران خود می گیرد تا در اروپا آشپزی کند در حالی که او لگدمال شده بود ، روحیه سست شده سوما پا به مبارزه طلیده شدن توسط فارغ التحصیل نابغه کالجی به نام جویچیرو دوباره زنده شد . آیا او می تواند پیروز شود ؟ در آکادمی که در سال تنها ۱۰% از دانشجو هاش قبول می شود.
داستان سریال درباره شخصیتی با نام مت مورداک می باشد، کسی که در کودکی بینایی خود را از دست داد اما در عوض حواس خارق العاده ای را به دست آورد. حال او در روز به عنوان یکی وکیل، و در شب به عنوان یک ابر قهرمان در نیویورک مدرن با بی قانونی مبارزه می کند...
ستاره ها ی دنیا هر هفته به صورت تن به تن با هم به مسابقه ی "لب خوانی" می پردازند. داوری این مسابقه ی جذاب به عهده خود تماشاچی هاست و آنها تصمیم می گیرند که چه کسی برنده مسابقه میشه...
چهار دوست مجرد بصورت غیرمنتظره ایی زندگیشان در خانهای در شهر کوئینز نیویورک به یکدیگر گره خورده...