ریپ هانتر فردی است که آینده را مشاهده کرده و میداند اتفاقی خواهد افتاد که نه تنها زمین بلکه کل دنیا را از در بر میگیرد. حال اون وظیفه دارد تیمی از شروران و قهرمانان را باهم متحد کند تا در مقابل این تهدید بزرگ مقاومت کنند...
در جامعه ای که ارزش های آن بر اساس منافع مشترک و یکدست سازی افرادی که در آن زندگی می کنند استوار شده است، مردی از شهر بیکرزفیلد کالیفرنیا جرات می کند تا برخلاف جریان معمول جامعه به دنبال رویاهایش رفته و تبدیل به دلقکی حرفه ای شود. اما پس از ثبت نامی ناموفق در دانشگاه معتبر مخصوص آموزش دلقک ها در پاریس، تنها شغلی که می تواند پیدا کند کار در یک استادیوم محلی گاوبازی است....
در آینده نزدیک، در دنیایی که توسط نیروهای فضایی بیگانه اشغال شده و نسل بشر به دو گروه اطاعت کننده از اشغالگران و مخالفانشان تبدیل گشته، خانواده Bowman که در لس آنجلس زندگی می کنند در تلاش هستند با دوری کردن از قرار گرفتن در مرکز درگیری های این دو گروه و گرفتن تصمیمات دشوار دراین شرایط سخت کنار یکدیگر مانده و زنده بمانند. اما زمانی که پدر خانواده Will که در گذشته در نیروی FBI مشغول به کار بوده مجبور می شود تا برای حمایت از خانواده اش با دولت اشغالگر همکاری نماید اوضاع برای این خانواده پیچیده تر و سخت تر می گردد...
زندگی کازوما ساتو یه هیکیکوموری که عاشق بازی هاست به خاطر یک تصادف به پایان می رسد . باید اینطور می شد ولی وقتی بیدار شد یه دختر زیبا که به خودش می گفت الهه در برابرش بود. که بهش میگه هی، من برات یه چیز خوب دارم. می خوای بری به دنیای دیگه؟ فقط یه چیز می تونی با خودت ببری. پس تو رو می برم. از اینجا به بعد ماجراجویی بزرگ سرکوب کردن شاه شیطانی برای کازوما شروع می شه. یا حداقل شاید باید اینطور می شد ولی ماجرا با مسئله ی پیدا کردن غذا، لباس و سرپناه شروع می شه! با وجودی که کازوما می خواهد در آرامش زندگی کند الهه مرتب دردسر درست می کنه و بالاخره اونا توجه ارتش شاه شیطانی رو جلب می کنن!
داستان سریال درباره ی یک میلیاردر و یک زیست شناس می باشد که یک افسر پلیس مرده را دوباره به زندگی برمی گردانند و...
یک دختر معمولی بنام کلاری در روز تولد 18 سالگی اش متوجه میشود که یک شکارچی سایه/Shadowhunter است. (گروهی متشکل از دورگه های انسان-فرشته که وظیفه شان کشتن شیاطین است) ! زمانی که مادر کلاری ربوده میشود او بهمراه چندی از دوستانش عازم سفری برای شکار شیاطین می شود تا سرنخ هایی از مادرش پیدا کند...
وقتی دروازهی الهی باز شد، دنیای زنده، آسمانها و دنیای زیرین به هم متصل شدند و عصری از هرج و مرج را آغاز کردند که در آن خواستهها و تعارضات به هم برخورد میکنند. برای بازگرداندن نظم، شورای جهانی تشکیل شد. همانطور که صلح برقرار شد، دروازهی الهی به افسانهای شهری تبدیل شد. در آن دنیا، پسران و دخترانی که توسط شورای جهانی مناسب شناخته شدهاند، جمع میشوند. آنها کسانی هستند که با اهداف شخصی خود قصد دارند به دروازه برسند. کسانی که به دروازه میرسند میتوانند دنیا را دوباره بسازند. چه چیزی پشت دروازه است؟ وقتی به در رسیدند، دنیا تغییر خواهد کرد؟ گذشته است که تغییر میکند یا آینده؟
ساترو فوجینوما یک مانگاکای 29 ساله است که بعد از شروع به کار کردنش تلاش می کند تا اسمی در کند. ولی این تنها دغدغه ساترو در زندگی اش نبود او یک قابلیت فراطبیعی خاص هم دارد که به اجبار به زمان قبل از وقوع یک حادثه فاجعه آمیز یا مرگ فرستاده می شود تا آنقدر زمان را تکرار کند که از حادثه جلوگیری شود. یک روز او درگیر حادثه ای می شود که برای او به عنوان قاتل پاپوش درست می کنند. ساترو برای نجات قربانی ( مقتول ) خودش را به گذشته می فرستد و به زمانی می رسد که در مدرسه ابتدایی بوده درست یک ماه قبل از ناپدید شدن همکلاسیش ، کایو هینازوکی. ساترو حالا باید کایو را پیدا کند و راز ناپدید شدنش را کشف کند.
هارلی سانتوز (جینفر لوپز) یک مادر مجرد است که برای سازمان FBI کار می کند. بزودی او مجبور می شود که در نیروی ضد فساد FBI مشغول به کار شود، و این در حالیست که باید با مشکلات مالی خودش نیز دست و پنجه نرم کند.
این مینی سریال که اقتباسی از کتاب «جنگ و صلح» نویسنده ی روسی "لئو تولستوی" است حول محور 5 خانواده اشرافی می چرخد که داستان اصلی بر روی مثلث عشقی میان، ناتاشا، پیر و آندره متمرکز می باشد.