ندارد
خیلی کم
با دیدنش مک دیگه اون آدم قبلی نشدم طبیعت مادر و پدر همه ماست بهش احترام بزارید
بعد از دیدن فیلم ناخوداگاه به سکوت عمیقی فرو رفتم...
کارگردانش کارگردان بهترین انمیشن کوتاه عمرم یعنی پدر و دختر باید حتما دید
پیشنهای میشه حتما ببینید قسمتی که نشون داد میخاست جلوی مردن لاکپشت رو با خالی کردن آب روش بگیره اشکم گرفت و یاد زندگی خودمون افتادم همیشه سعی میکنیم همه مشکلاتمونو پشت سر بگذاریم ولی غافل از اینکه این مشکلات راهی هستش که میشه باهاش به رستگاری رسید\n10/10
نظر موافق همه رو خوندم ولی خودم اصلا از این انیمیشن خوشم نیومد... این حجم سانتیمانتالیسسم واقعا حتی برای من که خودمو بسیار سانتیمانتال می دونم هم زیاد بود... وقتی دیالوگ کوجود نیست حداقل سناریو باید قوی باشه نه این که مدام شاهد حرکت شاعرانه و عاشقانه باشیم اونم با انیمیشن بسیار پایین... و عملا هیچ فراز و فرود ریشه داری در سناریو نبود... تاکید می کنم این فقط نظر شخصی منه
این چه خلاصه‌ایه از انیمیشن؟ افراد کجا بود؟ حمله کجا بوده؟ عبور از جزیره گرمسیری چیه؟
الان این انیمیشن رو تموم کردم. باید بگم که در عین مینیمال بودن خیلی عجیبه و حرف های بسیاری برای گفتن داره که اعتراف میکنم درک نکردم. این انیمیشن باعث شد سریع برم و از کارهای قبلی این کارگردان Father and Daughter برنده اسکار انیمیشن کوتاه 2001 و ببینم. باید بگم این کارگردان همچون کیشلوفسکی و برگمان توجه بسیار دقیق و خاصی در مورد شناخت و ویژگی های انسان و جهانی که درش زندگی میکنیم داره حداقل بعد از این دیدن دقیق این دو اثر میتونم این امتیاز و براش قائل بشم. برداشت های مختلفی میشه ازش داشت. لاک پشت به نظر من دید و نگاه انسان در دنیاست. نگاهی که گاهی مانع از حرکت و پیشرفت میشه اما با تغییر دادن اون میشه مانع رو به امتیازی برای رشد و تکامل تبدیل کرد. میشه خودکشی کرد یا واقعیت و (زندگی همراه با درد و رنج و سختی در دنیا) رو پذیرفت و عشق و ساخت و ادامه داد... پسر هم با خصیصه های درونی خودش رهسپار شد و رفت در آخر هم پس از مرگ شخصیت اصلی داستان نگاه خودش رو به همراه همسرش برجای گذاشت درحالی که خودش دیگه به چرخه ی طبیعت برگشته بود. / برداشت دیگه ای که میشه داشت: لاک پشت دنیاست. ما از دنیا گریزی نداریم مگر با مرگ. باید دنیا رو بپذیریم وقتی پذیرفتیم دیگه خشمگین نیستیم موندگاریم دنیا روی دیگه ای از خودش و به ما نشون میده و تا آخر عمر همراه ماست اما برخلاف دیدگاه قبلی همراه و روانه در عین حال که سختی ها (سونامی) هاش و برای ما به همراه داره ولی مارو هم نجات میده(بدست پسرش). 10 از 10
***لطفا اول فیلم را ببینید بعد مطلب زیر را بخوانید***\n\nاین جزیره و این لاک‌پشت قرمز استعاره‌ای از چیست؟\n\nمایکل دودوک دی ویتِ هلندی در مصاحبه‌هایش گفته است وقتی از استودیوی جیبلی برای همکاری با او تماس گرفتند، اولین کانسپتی که به ذهنش رسید چیزی بود که از کودکی به آن فکر می‌کرده است: مردی گرفتار در جزیره‌ای اسرارآمیز و دومین چیزی که از طریق این کاراکتر و لوکیشن قصد پرداخت به آن را داشت، «طبیعت» بود. یکی از تم‌های «لا‌ک‌پشت قرمز» ناچیز بودنِ هولناک زندگی انسان در برابر عظمت طبیعت و همزمان زیبایی آن است. فیلم جزیره‌ی اسرارآمیزش را به استعاره‌ای از زندگی همه‌ی انسان‌ها تبدیل می‌کند. شاید در شلوغی و هرج و مرج زندگی، ناچیز بودن‌مان در برابر هستی و کوچک‌ترین شگفتی‌های زندگی‌مان را فراموش کرده باشیم، اما بعضی‌وقت‌ها بعد از یک طوفان که قایق‌مان را در هم می‌شکند متوجه می‌شویم که دنیایی که به نظر این‌قدر بزرگ می‌آمد، جزیره‌ی کوچکی بیش وسط اقیانوس نیست. ما تنها هستیم. تنها در برابر کهکشان‌ها. نه اشرف مخلوقات، که فقط یکی از دانه‌ شن‌های ساحل هستیم.\n\n...مرد متوجه می‌شود که لاک‌پشت نه تنها قصد محبوس نگه داشتن او در جزیره را نداشته، بلکه قصد فرو کردن حقیقتی غیرقابل‌انکار را در مغز بسته‌ی او داشته است. به محض اینکه مرد به این اشتباه پی می‌برد، لا‌ک‌پشت به انگیزه‌ای جدید تغییر شکل می‌دهد. هیچ چیزی تغییر نکرده است. او هنوز دانه شنی در ساحل بی‌انتهای هستی است و کارگردان با به تصویر کشیدن مرد که هر شب سرش را به سمت آسمان سلیس و یکدست و غول‌پیکر بالای سرش برمی‌گرداند این را به ما یادآور می‌شود، اما در عوض مرد که این حقیقت را فهمیده است، می‌تواند دست از دست و پا زدن بی‌فایده‌اش بکشد و زندگی‌اش را با درک جدیدی از سر بگیرد و این چرخه‌ای است که از روز ازل بوده است و خواهد بود. مردان و زنان جزیره‌هایشان را با هم شریک می‌شوند و بعد بچه‌هایشان را پس از بزرگ کردن به سمت جزیره‌ی خودشان می‌فرستند. این حقیقت اما باقی می‌ماند و آن هم این است که راه فراری از جزیره‌ای که در آن گرفتار شده‌ایم وجود ندارد و بهتر است خودمان را با ساختن قایق‌ها‌ی‌ دروغین‌ به نفهمی نزنیم.\n\nمطلب از رضا حاج‌محمدی
هشدار: خطر افسردگی! \nخیلیا موقعی که تنها میشن دوس دارن یه فیلم خوب ببینن تا حال و هواشون عوض بشه. اما دیدن این فیلم بزرگترین اشتباهیه که میتونن مرتکب بشن.
یک انیمیشن دو ویژگی مهم داره در جایگاه اول کیفیت ساخت ، و در جایگاه دوم خط داستان\nانیمیشن ها باید بتونن روایتگر داستانی باشند و به گونه ای آن را به تصویر بکشند که هیچ کارگردانی نتونه با بازیگرا و آدم ها حرفشو به مخاطبش بزنه اگر یک انیمیشن خاصیت های فوق را داشته باشه میتونیم صداش کنیم انیمیشن خوب ، \n\nاگر چه انیمیشن در هر دو جنبه خوب کار کرد ولی به نظر من نقطه قوت این انیمیشن بیشتر در بحث کیفیت ساخت بود تا خط داستانی، چیزی که این انیمیشن داره و شما رو جذب خودش میکنه سادگیه شما گهگاه تصویری رو پیش روتون میبینید که به ندرت تعداد رنگ های به کار رفته در آن بیش از 5 رنگ باشد، این انیمیشن خالی از هرگونه دیالوگ هست اما موسیقی متن تمام حس هایی که میتونید در دوران زندگیتون بهتون دست بدهد را بهتون القا میکند.\n\nاما داستان ؟ اگر این انیمیشن را دیده باشید حتما میپرسید حرف کارگردان چی بود ؟\n\nبا گشت و گذر تو اینترنت و سایت های انگلیسی و خوندن نظرات منتقد ها درباره خط داستان چیزی پیدا نکردم که همه منتقدا روی اون متفق القول باشند. ولی اونی که به دل خودم نشست اینه :\n\nجزیره نشان از تنهایی و دایره زندگی هر فرد داره و لاکپشت قرمز نشان از خودخواهی افراد، \n\nشخصیت اول داستان از اولی که خودش را پیدا میکند تنهاست و کسی را دارد دوست دارد به جامعه بپیوندد و زندگی مدنی را تجربه کند اما چیزی که میان او جامعه قرار دارد حس خودخواهی اوست ، هر بار که دل را به دریا میزند کشتی شکسته بازمیگردد، او در تنهایی خود میماند و بیرون نمیاید مگر اینکه خودخواهی (لاکپشت قرمز) را میکشد بعد از کشتن لاکپشت قرمز زندگی شیرینی را تجربه میکند و دیگر نیازی به افراد جامعه ندارد او عشق را پیدا کرده است! در خوشی ها و سختی این که تنها نیست به کمک او میاید در سونامی همسر او سعی به کمک او دارد و پسرش او را نجات میدهد ، پس از مدتی پسرش سواربر خودخواهی خود میشود و دایره زندگی پدر را ترک میکند، او و همسرش زندگی را سپری میکنند تا اینکه اون میمیرد، بعد از مرگ او باز همسر او به لاکپشت قرمز تبدیل میشود شاید او از دنیا رفته باشد ولی خودپسندی او در همسرش تزریق شده \n\nکارگردان عاشق را تعریف میکند ، عاشق کسی است فرد را در حد خود فرد دوست داشته باشد چرا که علاقه بالاتر از علاقه انسان به خودش وجود ندارد.
نامزد اسکار بهترین انیمیشن شد:)
هنر برتر از گوهر امد پدید
هرجا سخن از انیمه است نام جیبلی می درخشد
زیبایی خالص
تخیل ساده اما عمیق از عشق، موسیقی بینهایت رویا و زندگی، مرگ، پیری، جوانی، آرزو، لذت، تمام بشریت در این انیمیشن به تصویر درآمده...
دوستان نقدی درباره این انیمشن هست ؟ به زبان فارسی
واقعا عالی بود ولی باید با حوصله و فراق بال و ذهنی لایتناهی و آرام تماشا کرد به همه توصیه میکنم مخصوصا ما ایرانیا که خیلی عاطفی هستیم
فوق العاده شاعرانه.بعضی از صحنه ها به قدری زیبا و مینیمال طراحی شده که میفهمیم نقاشیه ولی این فهم به زیبا شدن اثر کمک میکنه و لذت بیشتری ازش میبریم.\n\nداستان سمبولیکی هم داشت مثل تمام انیمیشن های ژاپنی.تهیه کننده ی این اثر Isao Takahata هست که به خوبی میشه ردش رو توی فیلم حس کرد.
انیمیشنی خاص و متفاوت از کارگردان و شرکتی بزرگ...
انیمیشن بسیار قوی ای بود
خیلی قوی بود
انیمیشنی متفاوت با طعم خیال \n
زندگی انسان از سختی ها تا فراغت ها و عاشق شدنهاش.\nاز بچگی تا بزرگی و رفتن پی زندگی کشف دنیا.\nاز تنهایی تو جزیره و تا زندگی با طبیعت.\nاز زندگی مینیمال و ساده ابتدایی کاراکترها حتی بدون لباس و سقف اما در عین حال خوشبخت و فارغ از دنیا.\nتا خود انیمیشن که همه چیزش خیلی ساده و ابتداییه.
همه چیز درنهایت مینیمال گرایی ست . کارتون ها . حرکات . داستان . شخصیتها . طبیعت . موسیقی .\n حتا در نوشتن دیالوگ که عملن صحبتی وجود ندارد . \n\nلاک پشت قرمز روایت روندساده ی زندگی ست . حتا اگر در نقطه ای سخت شود .\nاین را میگوید که فرار از آن، تنها راه حل ممکن نیست. \nمیشود باقی ماند و آفرید . \nمیشود باقی ماند و ادامه داد . \nمیشود بـــــــــاقی ماند و عشق را فهم کرد .
من هنوز دارم دبال یه جایی میگردم در مورد پایانش بخونم. ازونجا که اگه اینجا در موردش صحبت کنیم ممکنه اسپویل بشه ممنون میشم اگر کسی بتونه بهم جایی معرفی کنه که در مورد پایانش توضیح خوبی داده باشه. انگلیسی باشه فکر کنم بهتره چندتا فارسی سرچ کردم فاجعه بود همون خلاصه داستان رو گند زده بودن!
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه