داستان سریال در مورد گم شدن دختری نوجوان است. "رابین گریفین" کارآگاه زن جوانی است که برای دیدن مادر پیر و در حال مرگ آن دختر، به زادگاه خود در نیوزلند باز می گردد، و از سوی پلیس شهر از او درخواست می شود به دلیل داشتن تخصص در مورد کودکان و نوجوانان به آنها کمک کند.
The Battle of the Mothers
به نظرم فصل دو بسیار مخوف تر و تاریک تر از فصل یک روایت شده. داستانی که روایت شده داستانی تلخ درباره حقیقتی هست که رخ دادنش دور از ذهن نیست.لوکیشن های متنوعی که استفاده شده بر جذابیت بصری اثر افزوده اما به نظر میرسه بازی نیکول کیدمن بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته برای اینکه نقشی که بر عهده گرفته نیازمند توانایی خاصی نیست و هر کس میتونه انجامش بده در کل شاید فصل 2 همه پسند نباشه اما به عاشقان ژانر معمایی توصیه میشه
من دوست داشتم
اپیزود شش و هفت یکی هستند. ولی فصل اول باید هفت اپیزود باشه. جالب اینکه تو شش قسمت تمام شد و هیچ بخشی از سریال هم ناتمام نموند که حس کنی یک اپیزود کم دیدی...
این نقد رو ۴ سال پیش برای فصل اول این سریال نوشتم که در ماهنامهی تجربه چاپ شد.فقط خیلی طولانیه.\n**\nدخترِ خداحافظی\nبر فراز دریاچه در هیچ ژانری قرار نمیگیرد.داستانی آنچنان معمایی-جنایی ندارد اما هم جرم و جنایت دارد هم معما.خط اصلی داستان بسیار شبیه سریال قتل است.در آنجا دختری کشته میشود و در هر اپیزود شاهد شناخت بیشتری از آدمهای درگیر این قتل قرار میگیریم.اما این مینی سریال به گونهای است که گویی خالقان آن بعد از تماشای چند ایپزودِ آن سریال تصمیم گرفتند از همان مضمون مینی سریالی بسازند.\nبا توجه به محدود بودن اپیزودها دیگر جایی برای حاشیهروی باقی نمانده است و شخصیت ها و داستان در همان چند قسمت اول،به خوبی پرداخته شده است.برای تماشای سریال های غیر آمریکایی در کل باید حوصله بیشتری به خرج داد.اما در عوض لذت عمیقتری بعد از تمشای آنها به بینندگان میرسد.\nدر این مینی سریال،مانند سریال قتل خط اصلی داستان درباره جرمی حول دختری زیر سن قانونی است.مکان هم ناکجا آبادی زیبا نزدیک نیوزیلند با آب و هوایی سرد.جایی که دختری 12 ساله به نام تویی بعد از آن که پلیس پی به حامله بودن او میبرد،ناپدید میشود.باز هم شاهد کاراگاهی زن هستیم که گذشتهای تاریک در این شهر دارد و به نوعی با این پرونده احساس نزدیکی میکند.مانند سریال قتل شاهد باران همیشگی نیستیم ولی فضای سریال به گونه ای است که بیننده احساس راحتی نکند.\nدر نگاه اول،بر فراز دریاچه به جنس فیلم های پیشین کمپیون مانند دود مقدس یا پیانو نمیخورد.اما بعد از چند اپیزود اول متوجه میشویم که شاهد نقطه اوجی دیگر در کارنامه کمپیون خواهیم بود.بر خلاف فضای خشک و خفهی این سریال کمپیون طنز خاص و سیاه خود را گهگاهی در میانه دیالوگ ها نشان میدهد.لوکشین و فضا همچون بومی نقاشی این امکان را به خالقان این سریال داده است که انواع مضمونها مانند ضربه روحی،آزار های جنسی و حتا روابط رمانتیک یک زن بالغ در پس زمینه خود قرار دهد.سریال علاقهای به زرق و برق داستان های جنایی ندارد.به گونهای نیست که پرونده به سرعت حل شود،پلیس بیخوابی بکشد،در خانه ها شکسته شود.وقتی رابین عکس تویی را برا دیوار می زند مثل کلیشه های مرسوم، انواع عکس دیگر مضنونها با نخ و سایر وسایل بر روی دیوار قرار نمیگیرد.در جایی از سریال رابین که نکتهای از پرونده را فهمیده است،با رییس عجیب و غریبش ال تماس میگیرد و به او خبری از پیشرفت در پرونده را میدهد.ال به او میگوید برای شام به خانهاش بیاید.در اینجا بر خلاف سریالهای آمریکایی نوعی توقف پیش میآید و به طرز خیلی خونسردی شاهد صحنه شام هستیم.بدون آنکه اتفاقی بیفتد.\nدر این شهر اکثرا مقصر هستند.تنها تعداد کمی از افراد بیگناه به حساب میآیند.گناه زنان بیشتر در انکار کردن،دفاع کردن از مردان و جلوگیری نکردن از آنها محدود میشود.جنبه تاریک شهر عمومیت دارد و همه را مشمول خود میکند،اما بر فراز دریاچه میخواهد از ما بپرسد هرکدام چقدر مقصر هستند.\nتاثیر سریال معروف دیوید لینچ به نام توئین پیکس به خوبی قابل مشاهده است.در انجا هم شاهد شهر کوچکی بودیم با مه و درختانی فراوان و صحنه های باورنکردنی.اما بر فراز دریاچه چنان به خوبی از توئین پیکس تاثیر گرفته است که به بیننده حس تکراری بودن نمیدهد و کاری که میکند که به راحتی کسی آن را فراموش نکند.دختری نوجوان در حال زدن گیتار و خواندن بر کانتینری بزرگ در کوهستان،خالکوبی پرنده سیاهی بر سر در کنار موهای مشکی،دختری ایستاده در کنار اسب با تفنگی بر دوشش.اینها تصاویری است که به راحتی از ذهن بیننده از یاد نمیرود.\nریتم سریال بسیار آرام است و حجم اتفاقاتی که در یک ایپزود اتفاق میافتد زیاد نیست.در واقع بزگترین مشکل این مینی سریال عدم توانایی در نشان دادنگذشت زمان در اپیزودهاست.ما شاهد چند ماه از گذشت این پرونده هستیم ولی چنین احساسی به بیننده القا نمی شود و گویی تنها چند هفته گذشته است.اما همین ریتم آرام خود دلیلی بر شخصیت پردازی فوق العاده شده است.شخصیت ها چنان پرداخته و به قول معروف خوب از آب درآمدهاند که بیننده را از ریتم آرام دلزده نمیکند.\nشخصیت اصلی سریال رابین است.زنی کاراگاه که از سیدنی آمده تا به مادر بیمارش سر بزند.این پرونده خاطراتی از گذشته تلخش را برای اون زنده میکند.تجاوز گروهی به رابین توسط فلشبک روایت میشود و عواقب آن نشان داده نمیشود.این تمهید کمپیون به خوبی تاثیر گذر زمان بر اتفاقات وحشتناک را نشان میدهد.این موضوع که کاراگاه (یا دکتر،وکیل) که درگیر پروندهای می شود و باعث زنده شدن خاطرات گذشته میشود یکی از کلیشهای ترین موضوعات تمام فیلم و سریالهاست.اما الیزابت ماس بازیگر نقش رابین به گونهای این نقش را ایفا کرده است که اصلا احساس تکرار و کلیشه به بیننده دست نمیدهد.بازیِ ماس با توجه به فیزیک و میمیک صورتش در بعضی از لحظهها یادآور بازی جودی فاستر در سکوت بره هاست.رابین هیچ ویژگی فوق العادهای ندارد.یک انسان معمولی است با تمام مشخصاتش.او نصف عمرش را صرف فرار از گذشتهی تاریکش کرده است.از خانوادهاش،عشقش.و وقتی به آن شهر باز میگردد دیگر نمیتواند از خودش در برابر تمام این خاطرات محافظت کند.لعنت به حقیقت رابین در جایی از سریال این را میگوید.حقیقت،چیزی که بیشتر شخصیتهای سریال از آن فراری هستند.او به خوبی از شرایط پیرامونش آگاه است که پلیس ها هیچ اهمیتی به پروندهها نمیدهند و وقتی میدهند که دیگر دیر شده است.\nمانند سریال قتل در اول سریال با اتفاقی بزرگ مواجه نمیشویم.بلکه دختری نوجوان را میبینیم که تا سینه در دریاچه فرو رفته است.بعد از دیدن این صحنه و کشف حامله بودن این دختر به راحتی میشد حدس زد که سریال حول این اتفاق نخواهد بود.بلکه بهانه ای برای دیگر موضوعاتی است که تحت لوای این جرم به نشان در میآید.\n\nشخصیت های به یاد ماندنی زیادی در سریال هستند.یکی از بهترین شخصیت ها جی-جِی است که گروهی از زنان با مشکلات فراوان دورش را گرفته اند و حرف هایی عجیب غریب در جواب سوالات آنها میزند.گریم بازیگر نقش جی-جِی به طرز عجیبی شبیه خود کمپیون است،که نمی توان این کار را اتفاقی دانست.در جایی از سریال جی-جِی در جواب سوالی که ایا زنده است یا مرده میگوید: من فقط زامبی هستم که به گونه ای برا تمام شخصیت ها این حرف صدق میکند.مرده های متحرک در یک شهر کوچک.در جایی از کوهستان این گروه زنان جایی به نام بهشت را برای خود گرفتهاند.این صحنهها در بعضی موارد مانند وصلهای نه چندان جالب به سریال میشوند،گویا کمپیون قصد داشته عقاید خود درباره زنان را در خلال این صحنه ها ابراز کند.به همین دلیل این سکانسها سکتههایی را در روایت اصلی داستان ایجاد کردهاند.\nبه طرز جالبی تقریبا بیشتر اتفاقات این سریال در آخر به مت ختم میشود.پدر تویی.شخصی با موهای بلند،خشن که با پسرانش در خانه ای با سیستم امنیت سنگین زندگی میکنند که در آنجا مشغول تولید مواد مخدر هستند.او که شخصیتی عجیب و همراه با عقده هایی روانی دارد که در بعضی صحنهها با کتک زدن خود بر سر قبر مادرش این مشکلات را به خوبی نشان میدهد.\nمانند سریال خانه پوشالی،بر فراز دریاچه نمونهای عالیست از نقض ژانر.در آخر شاهد این هستیم که شخصیت رابین بیشتر از تویی نیازمند کمک است و آدم های خوب داستان، خود رازهایی دارند.\n\nبر فراز دریاچه حرف های زیادی برای گفتن دارد.درباره نحوه زندگی،برخورد با مشکلات دردناک مانند تجاوز،سو استفاده جنسی از کودکان،از دست دادن والدین.اینها داستان های فرعی عجیبی است برای چنین خط داستان اصلی.اما خب در کل مینی سریالی عجیب است،که داستان جنایی دارد و ان را به خوبی روایت میکند،اما لایههای بزرگی از انسانیت و احساسات بر فراز آن قرار دارند.\nبرفراز دریاچه میبنی سریالی عالی است،که بیننده را به خوبی در پیچ و خم داستانش غرق میکند.فیلمبردای بسیار هنرمندانه است.با لانگ شات هایی فوق العاده که زیبایی طبییعت و همزمان وحشت آمیز بودن آن را به خوبی نشان میدهد.میتوان گفت شخصیت اصلی در سریال نیوزیلند است.با طبیعتی زیبا،خشن و گاهی وحشتناک. مساله اصلی در سریال پیامدها است نه خود اتفاق.زمانی که پرونده در آخر سریال حل میشود دیگر آنچنان برای بیننده مهم نیست.بر فراز دریاچه مانند بهترین سریال های معمایی-جنایی درباره چیزی ورای جرم و جنایت است. \n\n
یادش بخیر\nاولین باری که نقد سریال نوشتم واسه همین بود که ماهنامهی تجربه چاپش کرد.
دوستان من فقط میخوام فصل 2 رو ببینم از لحاظ داستانی مشکلی پیش میاد؟
یعنی چی تخصص در مورد کودکان و نوجوانان؟یعنی تخصصش کودکانه؟\nجمله یکم ایهام داره
فصل دوم با بازی نیکول کیدمن 2017 میاد
چرا نظرات درج نمیشه؟ واقعا سیاست خودتون رو هرروز بیشتر نشون میدید.این درست نیست
سریاله خوبیه \nقسمت آخرش خیلی خوب تموم میشه\nدر ضمن آخرین قسمتش 6 هست\nقسمته 7 ای که سایت گذاشته اشتباهه
فصل دوم هم داره ساخته میشه
اپیزود 7 رو نمیخوای بذاری؟
چرا قسمت 6و7 یکیه؟!
من حال نکردم باش جذاب نیست
از JAne Campion بدم میاد یعنی با فیلماش حال نمیکنم
یک کلام قشنگ
آقا ظاهرا rectify امروز پخش شده نمیدونم چرا هنوز تو سایت نیست
دوستان سریال قشنگیه ؟
به این میگن سریال .... ببینید لذت ببرید
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه