گلرخ کمالی پس از یک سال دوری به تهران برمی گردد تا نزد همسرش، ناصر معاصر باشد ولی متوجه می شود که شریک او جواد مقدم به ناصر کلک زده و با هفتصد میلیون تومان گریخته است و قرار است به خاطر چک ها، ناصر زندانی شود. گلرخ به جبران یک سال دوری از همسرش با طلبکاران تماس می گیرد و سعی در جلب رضایت آن ها دارد. در این مسیر پیشنهادات، تحقیرها، تهدیدها و فجیع ترین اتفاقات را تحمل می کند...
ما درگیر یه جور فرهنگ کثیف شدیم که کل جامعه رو در بر گرفته. نوام چامسکی افرادی رو مسئول این وضعیت میدونه که نام اونها رو اربابان جامعه میذاره. اربابان جامعه یه جور پدرخوانده های مافیای اقتصادی هستن که در هر جامعه ای وجود دارن و هدف اصلی اونها بیشتر کردن فاصله ی طبقاتی هست. چرا که با فاصله ی زیاد طبقاتی و گسترش فقر در جامعه اونها راحت تر به مردم فرودست فشار میارن و اونها رو کنترل میکنن. این گروه برای رسیدن به این هدف شروع به فرهنگ سازی میکنن. یکی از این فرهنگ سازی ها اینه که دزدی و اختلاس در جامعه عادی بشه، اون وقت مردم به جای اتحاد و ایستادن جلوی این جرم خیلی عادی کنارش رد میشن و بعد از مدتی حتی دیدن فقر هم برای مردم عادی میشه. به طور مثال یکی از قوانینی که بیشتر کارخونه ها چه خصوصی و چه دولتی در مورد ساعت کار کارگر دارن منظم نبودن شیفت های کاریه. کار در کارخونه ها سه روز صبح و سه روز شبه و این با چرخش دورانی ادامه داره، به خاطر این وضعیت کارگر نمیتونه شغل دومی پیدا کنه و برای همین همیشه مجبوره گوش به حرف کارفرما باشه. یا مثلا یکی دیگه از این فرهنگ سازی های کثیف تمسخر هنرمندهاست. عموما سرمایه دارها هنرمندها رو به خاطر وضع بد مالی مسخره میکنن و این وضع رو در کل جامعه پخش کردن، دلیلش چیه.؟ اینه که هر روز افراد کمتری به رشته هنر برن و رشته های دیگه رو انتخاب کنن. چرا.؟ چون هنرمندان یکی از اصلی ترین عناصر اتحاد مردم هستن. به هر انقلابی که نگاه کنیم این هنرمندها بودن که با آثار خودشون به اتحاد و بالا رفتن درک مردم کمک کردن. تمام تلاش این اربابان جامعه پایین اوردن سطح فرهنگ در جامعه است. راه چاره چیه.؟ راه چاره روی کار اوردن دولت رفاه یا دولت عدالت هست. دولت رفاه از پول تولید ناخالص داخلی برای کمک کردن به مردم فرو دست کمک میکنه. در دولت رفاه همین که شما بیکار بشی دولت وظیفه داره به شما حقوق بیکاری بده و هنرمندان هم به غیر از سود تولد آثار حقوق هنرمندی دریافت میکنن و امکانات فراوون دیگه. فراموش نکنیم که اربابان جامعه دارای لابی های فراوون هستن و با این لابی ها به نفع خودشون قوانین زیادی وضع میکنن. این اربابان جامعه میتونن رئیس شرکت جنرال موتورز باشن و یا فلان حاجی بازاری کثیفی که در تهران مافیای اقتصادی خودش رو اداره میکنه. برای شناخت بیشتر این اربابان جامعه پیشنهاد میکنم فیلم سگ کشی از بهرام بیضایی رو ببینید. \n\nسنگستانی: التماس کنین، یه دل خوشی بهم بدین.\nگلرخ: بهتون دلخوشی میدم، پدر بدبخت من که سی سال برای فرهنگ این کشور کار می کنه برای همه چیزش لنگه، از کاغذ و مرکب تا تایپ وپخش و اجازه تک تک کلمات. اما امثال شما هیچ منعی ندارین حتی کسی مانعتون نمیشه از دخترش بخواین بخاطر یکی دیگه بهتون التماس کنه. کسی که متاسفانه بهتر یا بدتر، از جنس شماست نه من. این خیلی خیلی گرونه و شما نباید از تلخیش چیزی بفهمین. ولی باشه.. بهتون التماس می کنم بخاطر یکی دیگه نه خودم.\nسنگستانی: مثل اینکه بیشتر از این چیزی بلد نیستی.\nگلرخ: مثلا اشک بریزم؟\nسنگستانی: خیلی وقته یه گریه درست و حسابی ندیدم.\nگلرخ: حالا همنمی بینین، من گریه هام رو قبلا کردمحالا فقط فریاد برام مونده.
برعکس نظرسنجی ها که توش فیلم هایی مثل گوزن ها و قیصر و جدایی بترین فیلم های ایرانی هستند\nمن کاملا مخالفم با این نظرات، چون همه این فیلما یه تقلید اند از فیلم های خارجی، شاید در حد خودشون فیلم فوق العاده و قوی باشند ولی در هر حال تقلید اند \nبرای همین من فیلمی مثل این فیلم یا فیلمی مثل ماهی و گربه رو بهترین های تاریخ سینمای ایران میدونم\n\nدر ستایش این شاهکار هیچ نمیتوان گفت، درود بر بزرگ مرد هنر های نمایشی ایران
//-//خوب . امتیازم 7
یکی از بهترین فیلم های ایرانی از لحاظ فیلم نامه بود واقعا جای تحسین داشت از این نظر \nبازی بازیگر ها نسبتا خوب بود مخصوصا بازی مژده شمسایی و بالاخص داریوش ارجمند \nاین فیلم تو زمان خودش قطعا شاهکار بود\nاما مشکل اصلی این فیلم ذهنیت کارگردان هست که پشت فیلم قرار داره و اگر نگم یک وطن فروش هست قطعا سیاه نمایی های زیادی تدر اثرش دیده میشه این که تمام مردهای ایرانی هوس باز هستند و در مقابل زنان ضعیف النفس هستند و برعکس زن تو این فیلم یک فرد کاملا قوی و استوار هست که خود فمنیسم هست این ماجرا و سال ها بعد از این فیلم تهمینه میلانی با ساخت تسویه حساب این روند بیهوده رو ادمه میده\nتو فیلم به کرات نشون میده که افراد نظامی با اسلحه در خیابان عبور می کنند که دو حالت داره یا ایران امنیت نداره مثل افغانستان و عراق که به زور تفنگ بالای سرشون زنده هستن که دروغه یا مردم ایران این قدر متوحش هستن که باید با زور باهاشون رفتار کرد \nدر کل فیلم از نظر ساختار انقلابی رو در سینمای ایران ایجاد کرد چه از بعد سینمایی چه از بعد محتوایی
صدای فیلم با فیلم هماهنگ نیست. کسی میدونه چطوری میشه همزمانش کرد؟
فقط دقت کن چقدر این خلاصه داستان شاهکاره... این رو می گن داستان...مهمترین چیزی که در سینما..قبل از دوست داشتن یا نداشتن فرم و سبک و رویکرد باید بهش توجه کرد...داستان ناب... اتفاقات...بعد برسیم به اینکه سگ کشی از معدود نوآرهای سینمای ایرانه...از معدود نئو نوآرهای شاهکار سینمای ایران...یه حرکت به عمق تباهی...به عمق سیاهیو درد... به قول امیر قادری تو دوران دوست داشتنی نقد نو.یسیش مثل درامری که داره تو بارون میزنه و با هر ضربه این آبه که پخش میشه توی فضا..مثل یه آهنگ راک... انگار که حالت رو خوب کنه و تو مسلما بعد از دیدن این فیلم با آدم قبلی متفاوت خواهی بود...حداقل از لحاظ انتخاب و سلیقه و دیدن فیلم...\nسگ کشی... یکی از مهمترین فیلمهای سینمای ایرانه یه جورایی....
این بار نیز چونان کاشفان فروتن میکوشیم بیاموزیم
بزرگراه نواب را در زمان جنگ در این فیلم ببینید
سیاه نمایی محض ... یه نفر خارجی این فیلمو ببینه فکر میکنه ایرانیا هیولا هستن!!! تمام مردمو وحشی و بی فرهنگ نشون داده بعد بعضیا میان بهش میگن استاد!!! حالم از فیلم و کارگردانش بهم خورد.
میشه خواهش کنم فیلم سلطان قلب ها از فردین رو قرار بدین .
حالا وقت سگ کشیه!!!
یک شاهکار از استاد بیضایی
فیلم ، شعر، موسیقی و رمان ایرانی معمولا و غالبا بشدت خرد کننده، اندوه بار و مخل اعصابه، زبان بیان این چهار هم زبانی گزنده و رک و رو و کمتر برخوردار از لایه های عمیق تر و غیر مستقیم درام و مدیوم مخصوص خودشه، شخصا و بنا به سلیقه ی شخصیم در نگاه به سینمای ایران، منهای معدودی فیلم ها که کار تکنیسین های زبده نویسندگی و کارگردانی ما هستن و عمق لایه های بیانی و فضاسازی درام در اونها اونقدر هست که نیازی به منفجر کردن مغز مخاطب نداشته باشن، تقریبا از هیچ چیز سینمامون .... نمیدونم چرا وقتی میشه نکبت حقیقت رو وسط رقص و جشن و لبخند و قهقهه با بالاترین کنتراست ممکن به تصویر کشید باید رفت سراغ نود دقیقه ی سنگین و بسته و سیاه اون هم با رگ های بیرون زده و فریادهای آنچنانی و بهم ریختن اعصاب مخاطب؟!! جدا نمیفهمم چرا؟!!
فیلم مرگ یزدگرد استاد بیضایی رو هم بذارید\n
لطفا از ناصر تقوایی هم فیلم بگذارید . ممنون میشم .
ذر خصوص این فیلم فقط می توان گفت بی نظیر
... امضا اداست ... امضا قرتی بازیه ... خط خطی من درآوردی... اعتبار حاجی نقدی به مهرشه\nنه..خیال کردی نگهش میدارم تو این کشوهای لکنتی؟؟خیر...حجره محل تعارفه.مهر حاج نقدی میخوای خلوت میکنم یه توک پا تشریف بیارید منزل..ولی خانوما رو که میشناسی.حسودی و....\nاما نقل چک.ما همین تعطیلات یه توک پا میریم شمال.باغچه ای هست در خدمت باشیم البته غیری نیست. خودی هستیم.محرمیتی هم میشه خوند که مردم فضولن.....
از هرچی فیلم ایرانیه بدم میاد فقط خارجی
فیلم ای ایرانم بذارید
نایری (احمد نجفی): صحبت یه پکیج بود تو لاین ایمپورت اکسپورت. یه باکس خونگی با پرافیت آوریج نود درصد گارانتی. می‌تونست راحت هندلش کنه،اما خب، تو فیلد ما نبود.\nگلرخ کمالی (مژده شمسایی): ببخشید از ناصر معاصر حرف می‌زنید؟\nنایری: این پسر کیس خاصی بود تو بیزنس خودش . خیلی اکتیو و نان استاپ . تو رنج خودش . لوکش هم بد نبود. اما نمی‌فهمم چرا آن و آف بود؟\n\nنویسنده و کارگردان:بهرام بیضایی ۱۳۷۹
سنگستانی : ......التماس کنین، یه دل خوشی بهم بدین.\nگلرخ : بهتون دلخوشی میدم، پدر بدبخت من که سی سال برای فرهنگ این کشور کار می کنه برای همه چیزش لنگه، از کاغذ و مرکب تا تایپ وپخش و اجازه تک تک کلما ت. اما امثال شما هیچ منعی ندارینحتی کسی مانعتون نمیشه از دخترش بخواین بخاطر یکی دیگه بهتون التماس کنه. کسی که متاسفانه بهتر یا بدتر، از جنس شماست نه من.این خیلی خیلی گرونه و شما نباید از تلخیش چیزی بفهمین. ولی باشه.. بهتون التماس می کنم بخاطر یکی دیگه نه خودم....\nسنگستانی : مثل اینکه بیشتر از این چیزی بلد نیستی.\nگلرخ : مثلا اشک بریزم؟\nسنگستانی : خیلی وقته یه گریه درست و حسابی ندیدم.\nگلرخ : حالا همنمی بینین، من گریه هام رو قبلا کردمحالا فقطفریاد برام مونده...
چرا باید یکی مثه بیضایی الان تو آمریکا باشه وجود نازنینش باید تو ایران باشه و ازشون استفاده برد
فیلمی بسیار خوش ساخت در میان سایر خوش ساختهای استاد بیضایی. از معدود فیلمهای ایرانی که با کیفیتی مناسب روی دو تا دیسک دی-وی-دی دولایه Two Dual Layer DVDs به صورت محدود به بازار اومد و خیلی زود تموم شد.
فیلمهای سهراب شهید ثالث رو هم قرار بدید لطفا
شاهکار استاد بیضایی در روایت و فیلمنامه و دوربین و میزان سن و دکوپاژ و نماد گرایی
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه