در یک شهر کوچک یک سری قتل های زنجیره ای رخ داده است که قاتل طوری صحنه سازی کرده که گویا چیز دیگری مثل شیاطین در این قتل ها دست داشته اند پلیس هم با سردرگمی به دنبال قاتل میگردد که...
مذهب رو میکوبه
با دیدن این فیلم یاد ایران و مردمش افتادم.پدره نماد تفکر حاکم بود و بچه ها نماد 2 دسته از مردم.تو مقیاس کلی باید بگم که پدره نماد جوامع دینیه و بچه ها نماد دو دسته از مردم یعنی خداباورا و ناباورا هسن.شاید بپرسید منطقت چیه برا همچین حرفی...به نظرم هرکسی خودش باید به این برسه و توضیحات من ممکنه فایده نداشته باشه...برا من این فیلم جنایی و درام نبود.برای من این فیلم مثل یه کمدی بود.داشتم کلا میخندیدم چون واقعا داشت طعنه میزد....عالی بود طعنه هاش..اینقدر عالی طعنه میزد که اشک شوق میریختم...شاید بپرسید طعنه به کی؟ اینم سوالیه که جوابشو هر کسی باید خودش بهش برسه...شاید به نظرتون یه فیلم عادی بود با همون مظنون های همیشگی و همون داستان و همون پایان ولی به نظر من این فیلم تاریخ رو نشون میداد...تاریخی که از بین نمیره بلکه فقط تغییر شکل میده...کاش میشد روزی بیاد که دستکشها و میله ها و تبر ها کنار گذاشته بشه...
فیلم خوبیه اما نه در حد شاهکار
فیلم خوبی بود. گرچه فیلمنامه اش چاله چوله هم داشت. 7 میدم از 10\n23 خرداد 96
قشنگ بود
نمیدونم این موضوع چرا در این قالب و به این شکل پرداخته شده، هیچ کشش و تعلیقی نداشت، کلیت داستان قابل حدس بود، بعد از پایانش احساس میکردم یه چیزی به شدت کم بوده، شاید به دلیل انتظار بالایی بود که از فیلم داشتم ولی برای من همه چی ساده و بی پرده جلو رفت و تکراری تمام شد.
اگه فقط 1 فیلم تو هاردتون داشتید و کار خاصی هم نداشتید \nببینید \nدر غیر اینصورت وقتتونو پاش نذارید!
عالی بود.پایانشو حدس زدم.شمام اگر فیلم زیاد دیده باشید به این مقام نایل میشید;-) :-))
چرت
فیلمی برای غافلگیر شدن
فیلم خوب و جالبیه حالت معمایی خوبیم داره اصلا خسته کننده نیست پایان فیلم هم بسیار جالبه حداقل 7 نمرشه
شاهکار بود این فیلم نبینید از دستتون رفت
بنظر من فیلم بسیار مصنوعی و فاقد نتیجه گیری بود. صرفا توی تخیلات سیر میکرد و ته نداشت. علیرغم اینکه توی طراحی راز آلود و ریتم خوب جذب بیننده خوب بود، ولی داستان بی سر و تهی داشت. راستش من نپسندیدم.
منکه نفهمیدم راجر ایبرت چرا 100 داده به این فیلم!
Mindfuck Movie 02
فیلم قشنگی یود ارزش دیدن داره حتما دان کنید
خیلی خوب بود...بشرطیکه هرکی سر خود ازینکارا نکنه\n
فیلم بسیارقشنگیه.کسانی که ازفیلمای قاتلهای سریالی خوششون میاد باش حال میکنن.
منتقد: راجر ایبِرت امتیاز ۱۰ از ۱۰ (۴ از ۴)\n\nخداوند ما را از دست افرادی که در فکر تحمیل ارادۀ خود بر ما هستند حفظ کند، دلیل این افراد در تحمیل ارادۀ خود آن است که فکر می‌کنند از چیزی در آینده باخبرند. «سرزمین مجازات» در مورد چنین آدمی است، پدری مهربان و نرم‌خو که فرشته‌ای به سراغش می‌آید و وظیفۀ کشتن شیاطین آدم‌نما را بر عهدۀ او می‌گذارد. او آندریا یِتس را به خاطرمان می‌آورد که معتقد بود در تسخیر شیطان است و می‌تواند فرزندانش را با غرق کردن آنها نجات دهد. «سرزمین مجازات» به همان اندازه مخوف است: این پدر دو پسر دارد که تقریباً ۷ ساله و ۱۰ ساله هستند و از آنها می‌خواهد که در کشتن قربانی‌هایی که به خانه می‌آورد به وی کمک کنند.\n\nبه نظر نمی‌آید که این پدر شخص بددهنی باشد. او فرزندانش را دوست دارد و فقط از دستورات خداوند پیروی می‌کند. او می‌گوید: «پسرم، اکنون این وظیفۀ ماست. ما باید این کار را انجام دهیم.» وقتی که پسر بزرگتر وحشت‌زده شده و به این نتیجه می‌رسد که پدرش دیوانه شده است، به پدر خود می‌گوید که او را به پلیس معرفی خواهد کرد. پدر توضیح می‌‌دهد که «پسرم، اگر تو این کار را بکنی، من خواهم مرد. فرشته صراحتاً این وظیفه را بر دوش من گذاشته است.» فشاری که بر فرزندان وارد می‌شود غیرقابل تحمل و بسیار مصیبت‌بار است و کل زندگی‌شان را به انحراف می‌کشاند.\n«سرزمین مجازات» اثری فوق‌العاده است که نه تنها چرخش‌های داستانی غیرمنتظره‌ای را در اعماق خود نهفته دارد بلکه از مفاهیمی ضمنی برخوردار است که در ابتدا پنهان‌اند و داستان را عمیق‌تر و غم‌انگیزتر می‌سازند. این اولین فیلمی است که بازیگری به نام بیل پَکِستون آن را کارگردانی کرده است. خود پکستون نقش آن پدر را بازی می‌کند و در ادامۀ داستان، بابایی را به نمایش می‌گذارد که تبهکار نیست بلکه مردی صادق است که در اوهام خویش گم گشته است. مَتیومَک‌کاناهِی نقش یکی از پسران او را بازی می‌کند که در سن بزرگسالی است و پاوِرز بوث مأمور اف‌بی‌آی است که در تعقیب قتل‌های زنجیره‌ایِ موسوم به «دست خدا» در تگزاس است. یک شب، این پسر پیش او می‌آید، در حالی که جسد برادرش در داخل یک آمبولانس دزدیده شده‌ای است که در بیرون پارک شده است.\n\nاین فیلم به شیوه‌های بسیار متفاوتی جلو می‌رود به طوری که درست تا آخر فیلم به غافلگیر کردن بیننده ادامه می‌دهد. در ابتدا به شیوۀ یک فیلم پلیسی شروع می‌شود، مدتی به نظر می‌آید که معمایی از نوع «مظنونین همیشگی / The Usual Suspects» باشد، در جاهایی به صورت فیلم ترسناک خانوادگی جلوه می‌کند، احساس تأسف را به همراه احساس وحشت بر می‌انگیزد و برای من یادآور فیلم دیگری به نام «خلسه / The Rapture» است. «خلسه» دربارۀ مادری است که می‌خواهد بچه اش را قربانی کند تا به طور دقیق از دستورات دین خود پیروی کرده باشد.\nدر آغاز فیلم، مَتیومَک‌کاناهِی در دفتر کار وِسلی دویل (با بازی پاوِرز بوث)، مأمور اف‌بی‌آی دیده می‌شود. او خود را فِنتون میکس معرفی می‌کند و می‌گوید که می‌داند چه کسی قتل‌های زنجیره‌ای را سال‌ها در این منطقه مرتکب شده و باعث نگرانی اهالی منطقه شده است. داستان او به صورت‌ فلاش‌بک‌های بسیار طولانی در می‌آید که در آنها پَکِستون را در نقش میکس بزرگتر و مَتیو او. لِری و جِرِمی سامتِر را در نقش فِنتون و آدامِ کوچک می‌بینیم. مادر آنها مرده است؛ آنها در یک خانۀ چوبی هرمی‌شکل در نزدیکی باغ گل رُز محله به شادی و آرامی زندگی می‌کنند تا این که شبی پدرش آنها را بیدار می‌کند و خبر ملاقات خود با فرشته را به آنها می‌دهد.\n\nاین فیلم نه اکراهی از رویدادهای وحشتناک دارد نه میلی به شرح و بسط آنها نشان می‌دهد. یک رشته قتل با تبر وجود دارد که البته به صورت خارج از نما اتفاق می‌افتند. این فیلمی نیست که دربارۀ خون و خونریزی باشد بلکه دربارۀ وسواس فکری است. مطلبی که واقعاً ناراحت‌کننده است به این دو پسر مربوط می‌شود که نقش آنها را او. لِری و سامتِر بازی می‌کنند؛ اینها کودکانی شاد هستند که زندگی‌شان به کابوسی بدل می‌شود. آدامِ جوان از روی سادگی هر آنچه را که پدرش می‌گوید باور می‌کند. سن و سال فِنتون به حدی است که غلط بودن حرف‌های او را می‌فهمد. او به آدام می‌گوید: «پدر تو را شست‌وشوی مغزی داده است. این یک دروغ بزرگ است. او مردم را می‌کشد و تو به او کمک می‌کنی.» ساخت داستان از چندین جهت حول «دستورات» فرشته شکل می‌گیرد. این پسران به همراه پدر در خانه‌ای به دام افتاده‌اند که خرافه‌پرستی بر آن حاکم است. با این حال، یک واقعیت جالب وجود دارد، این که وقتی پدر قربانیان خود را لمس می‌کند تصویری گرافیکی از گناهان آنها را مشاهده می‌کند، او به وضوح می‌بیند که چرا باید کشته شوند. آیا این تصویرها دقیق‌اند؟ ما نیز آنها را می‌بینیم، امّا معلوم نیست که آیا آنها را از دریچۀ چشم پدر می‌بینیم یا از منظر راوی فیلم، البته اگر تفاوتی در میان باشد. در این باره که آیا اینها حقیقتاً درست‌اند باید بگویم که دست‌کم معتقدم هیچ‌کس نمی‌تواند به طور قطع و یقین چیزی را دربارۀ دیگری بداند. این چیزی است که، به هر صورت، از طریق لمس کردن صِرف امکان‌پذیر نیست. امّا نمایی در فیلم وجود دارد که مطمئناً مورد بحث و جدل واقع شده است، نمایی که نشان می‌دهد دست خدا حقیقتاً قتل‌های صورت گرفته توسط پدر را هدایت می‌کند.\n\nشاید فقط یک کارگردان تازه‌کار و، به عبارتی، بازیگری که به کارگردانی به عنوان کار بعدی خود نیازمند نیست، از جسارت لازم برای ساخت چنین فیلمی برخوردار باشد. این قابل قبول نیست. این منطق ما را مستقیماً به قعر جهنم می‌برد. ما فیلم‌‌هایی را که ماوراء‌الطبیعه را دست‌مایه قرار می‌دهند دوست داریم، امّا آیا می‌پذیریم که فیلمی مستقیماً و آشکارا نشان دهد که منطق یک مؤمن واقعی به چنین جایی می‌انجامد؟ فقط بارقه‌ای از این ذهنیت در روز بعد از حادثۀ ۱۱ سپتامبر به وجود آمد، زمانی که موعظه‌گران تلویزیونی آن حادثه را به عنوان مجازات خداوند برای گناهان ما توصیف کردند. وقتی این افراد فهمیدند که این صراحت بیان محبوبیت آنها را کاهش داده است، از حرف خود عقب‌نشینی کردند.
چند سال قبل از شبکه چهار دیدم و آخر فیلم کاملاً در شوک بودم.فیلم بسیار زیبایی است.
ارزش یه بار دیدن داره
زیبا بود با صدای زیبای جلال مقامی
فيلمي نيست كه 2 ديقه بعد ديدنش بگيد واي عالييييي بود ولي همينو بگم كه راجر ايبرت بهش 10/10 داده. يه فيلم ساديسمي كه توش دختر خوشگل نميكشن و تعليق هيچكاكي رو تا آخر عمرت باهات ميزاره كه اينا مريضا يا فرستاده
خوب بود.
جالب نبود. بسیار مصنوعی
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه