در سال 1915، "تام" و "ویوان" با هم می گریزند اما مشکلات احساسیشان ماه عسلی که منتظرش بودند را خراب می کند. پدر او عصبانی است چون شاعر بودن "تام" می تواند خرج زندگیشان را تامین کند اما مادرش خوشحال است چون بالاخره همسر خوبی پیدا کرده و...
خیلی کم
ندارد
از ویلم دافو بدم میاد فقط و فقط به خاطر قیافش نه چیز دیگه!
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه