چاک بریس (سم راک ول) یک دست اندرکار تلویزیونی است که کارش سر و کله زدن با مدیران ارشد شبکه و راضی کردن آنها برای موافقت با ایده های تلویزیونیش است. از سوی دیگر با پیدا شدن سروکله فردی مرموز به نام جیم بیرد (جورج کلونی) که مامور سیا است اوضاع کمی پیچیده می شود. جیم از چاک درخواست می کند تا چند ماموریت مخفیانه را به انجام برساند. از دیگر سو پنی (درو بریمور) معشوقه چاک به این امید است که چاک اوضاع زندگی خود را سرو سامان دهد و مقدمات ازدواج آنها را فراهم کند، اما زندگی دوگانه چاک، روز به عنوان تهیه کننده تلویزیونی و شب به عنوان مامور سیا، به طرز عجیبی پیچیده شده است.
زیاد
زیاد
فیلم خیلی خوبی بود من که لذت بردم و واقعا تعجب کردم که حدود 60 نفر به این فیلم امتیاز دادن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
khire konande sargarm konande hame chis dare in filmshak nakoniddar down kardan va tamasha kardanesh
شاهکار دراماتیک سال!\nدر پی وصف احساسم نسبت به این درام،همین بس که بگم اگر در کنار خانواده ندیده بودمش،از ابتدا تا انتهاش اشک میریختم............. و عاقبت فیلم دیدن با خانواده یک بغض بزرگ بود که تا آخر فیلم قدرت تکلم رو از من ربود هر چند چندین سکانس اشک جاری شد و از وسعت بغض کم کرد.\nهر فیلمی نمیتونه اون تاثیر رو روی من بذاره و اون قدرت رو داشته باشه که من رو هر لحظه که اراده کنه به گریه بیاندازه.\nشاید دراماتیک ترین اثری بود که این چند وقت اخیر تماشا کردم.\nدر وصف قدرت کارگردانی آبراهامسون همین بس که **جیکوب ترمبلی** بازیگر کودک فیلم جایزه ی بهترین بازیگر جوان از دید منتقدین رو برنده شد(با اون سخنرانی بینطیرش که همه حضار رو تحت تاثیر قرار داد).\nاز بازی ها حرفی نمیزنم،چون حرفی برای گفتن نذاشته بودند.\nاز قدرت درام،داستان تکان دهنده ی فیلم و البته اسپویل تاین.ی در قسمت (شرح فیلم) که بگذریم.....کارگردان بسیار خوب فیلم رو آغاز کرد،کمتر سرنخ داد و در سکانس *نیک پیر* شاید همه رو شکه کرد،تا اون موقع رفتار مادر داستان منطقی نبود تا اینکه ریسک کرد و داستان واقعی رو به جک گفت،(ری اکشن جک خیلی امریکایی و زیبا بود).اون لحظه قضیه برای مخاطب برعکس شد و تازه شروع داستان از اونجا بود،این گره و گره گشایی دراماتیک بسیار زیرکانه بود.\nنریشنهایی که با صدای جک در وصف دنیا گفته شد خیلی بجا بود،دنیایی که ما اون رو کثیف میدونیم چطور از دید یک بیگانه توصیف میشه و شاید تلنگری باشه برای کسانی که دچار روزمرگی شدند،که میشه دنیا رو اینگونه هم دید.\nدیالوگ ها و سکانسهای فوق العاده تاثیرگذاری در فیلم بود که ذکر همه اونها و باز کردن مفهوم اجتماعی و روانشناسیشون جای بحث فراوان داره...\nو در پایان باید گفت شاید فیلم از بعد فنی وروایی ضعف های اندکی داشته باشه اما توجه کنیم که این فیلم درامه و درامی در این فیلم به نمایش در اومد که همه چیز رو تحت تاثیر قرار میده،پس تمامی ضعف ها و نقد ها در حاشیه قرار میگیره چون کارگردان پیامش رو بدرستی انتقال داد،گواه این حرفم اشکهایی که از چشم هممون جاری شد.\nدوستان نمره من به این فیلم،در این ژانر: 10 از
فیلم بدی نیست.جدا از فیلمنامه که کافمن نوشته بعضی سکانس ها و نماهایی که گرفته شده به شدت مجذوب کننده هستن.برای اولین فیلم کلونی هم به شدت خوبه چون انتظاراتم خیلی پایین تر از این حرفا بود واسش.در کل فیلم خوبیه حتما ببینید.
کارگردانی جورج کلونی (به غیر از چند صحنه) چنگی به دل نمی‌زنه، بعضی‌جاها حتی ضد داستان عمل می‌کنه!\nموسیقی فیلم در حد همون شو‌های تلوزیونیه و خیلی وقت‌ها حس رو خراب می‌کنه!\nبازی‌ها اصلا خوب نیستند، به غیر از خود کلونی...\n... اما فیلم‌نامه و داستان فیلم خیلی عالیه و یه تنه جور همه رو به دوش می‌کشه! کلونی جایی که با فیلم‌نامه هماهنگی داره، محشره و دقیقا جایی که ازش خارج می‌شه، خراب می‌کنه!\nبه عنوان اولین فیلم جورج کلونی فیلم خوبیه...\n\nو در مجموع حتما باید دیده بشه، چرا که فیلم نسبتا خوبیه!
اعترافات ذهن خطرناک نسبت به بقیه فیلمنامه های کافمن زیاد چنگی به دل نمیزندشاید بخاطر حقیقی بودن داستان هست که هم در اوایل فیلم وهم در اواخر فیلم به آن تاکید میکند\nجورج کلونی نسبت به اولین کارگردانیش پرداخت خوبی روی فیلمنامه انجام داده است ولی حق فیلمنامه رو ادا نکرده\nفیلمنامه های کافمن رو باید بدن به دیوید فینچر و نولان بسازن\nولی در کل برای آرشیونگه داشتن حتما باید نگه داشت\n7از10
عاشق سم راکول ام با اون نگاهش! عاشق عوضی بازی هاش توی مسیر سبز شده بودم وقتی دیدمش اولین بار تو مسیر سبز. صحنه ی آخرشم با جولیا رابرتز خیلی خوب بود! حال کردم
به نسبت ابزارهاش، فيلم متوسطي از كار دراومده....
بزرگترین جذابیت فیلم به خاطر وجود چارلی کافمنه . نویسنده ی فیلم هایی نظیر درخشش ابدی یک ذهن پاک و اقتباس . کافمن شاید تنها فیلمنامه نویسی باشه که نامش در هر فیلم بیشتر از نام کارگردان سنگینی می کنه . شاید از لحاظ برند بودن بشه اریک راث فیلمنامه نویس فارست گامپ ، مورد عجیب بنیامین باتن و نفوذی را تا حدودی نزدیک دونست بهش .
prefect
شکل روایت این فیلم، یکی از جذاب ترین روایت هاییه که تا حالا در سینما دیدم. فیلمنامهء کافمن فوق العاده است. داستان مردی که از ساخت شوهای چیپ تلویزیونی به سمت جاسوس بودن کشیده میشه. و نکته اینجاست که این فیلم از روی کتاب نوشتهء یک شخصیت حقیقی ساخته شده. توصیه میکنم این فیلم رو حتمن ببینید.
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه