جون تصمیم می گیرد برای پر کردن خلا در زندگی اش کودکی را به فرزندی بگیرد.اما مشکلات او با الکل،مردان و فشار کار موانعی را در زندگی شخصی اش ایجاد کرده و او را به بیماری روحی و روانی تبدیل می کند...
خیلی کم
زیاد
دیدن سریال feud منو به اینجا کشوند تا دستپخت داناوی و فرنک پری رو مزه کنم تا مگر کرافورد رو از دید دیگری ببینم.\n\nمتاسفانه باید بگم که فیلم در منتهی الیه ضعف و بدی قرار داره.یعنی آدم میمونه از کجا شروع کنه و چی بگه؟\nفیلمنامه که انگار برای سریالهای آبکی تلویزیونی ماهواره ای نوشته شده با دیالوگهای لوس و سطحی.\nتدوین افتضاح خودشو بیشتر از همه نشون میده.کوچکترین حس روایی و خط زمانی رو ایجاد نمیکنه انگار هر چند صفحه کتاب رو با جا زدن بگیری و بری و بعد به هم بچسبونی.از سکانس شادی بردن اسکار به نمایش و دعوای سوپر اغراق شده و دیوانه وار کاراکتر کرافورد با دخترش و در یک آن بردن کریستینا از کودکی به جوانی و بازیگری و نمایش جسد کرافورد در تابوت.\n\nاز نظر بازیگری هم برای داناوی مثل خودکشی هنری میمونه و انگار کاراکتر کرافورد رو با تقلید بازی در فیلمهاش درآورده.از آن بازی ها که از فرط بد بودن به یاد ماندنی میشه.در مقابل بازیگر بچگی و جوانی دختر مقابلش خیلی بهتره.جسیکا لنگ و داناوی هردو کرافورد رو بازی کردن اما این کجا و آن کجا.\nدر کل چنان هیولای دیوانه ی وسواسی از کرافورد نشون میده که میتونه حتی اعتبار کتاب رو هم مخدوش کنه.\nدو بچه دیگه ی کرافورد فراموش میشن و بدبختیهای کریستینا رو هم در مدرسه کاتولیک نمیبینیم.\n\nتنها مقدمه فیلم خوبه.
کسی ندیده؟
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه