دو دوست، » كارن « ( هپبرن ) و » مارتا « ( مكلين ) كه مدرسهى دخترانهاى را در شهرستانى اداره مىكنند، متهم به داشتن رابطه با يكديگر مىشوند...
ندارد
خیلی کم
واقعا هپبورن در مقابل زیبایی و بازی فوق العاده مک لین حرفی برا گفتن نداره
نقد فیلم\n\nمتاسفانه این فیلم در حد و اندازه ی وایلر کبیر نیست و درام فیلم مشکلات جدی داره. با این که فیلم نکات مثبتی هم دارد اما چون ضربه ی اساسی از منطق درام خورده است آنها را هم نابود می کند و به نظرم وایلر نتوانسته کاری را که می خواهد در این فیلم به انجام رساند. البته کارگردانی عالیه ضربه از فیلم نامه است.\n\nاز زمانیکه مری (دختر بدجنس فیلم) شروع به بدگویی از معلمانش پیش مادر بزرگش می کند مشکلات شروع می شود. اولا مادر بزرگ با این که نوه ی خودش را می شناسد که چه وروجکی هست خیلی زود باور میکنه و چه باور کردنش و چه پخش شدن اونقدر سریع خبرها پیش بیست خانوار همشون دفعی است و بی منطق یا حداقل می تونست بیشتر کار بشه.\n\nلحظه ای که روزلین با اجبار مری دروغ میگوید واقعا دروغ گفتنش کاملا معلومه که قلابیست اما همه باور می کنند خوب این به بدنه ی فیلم و نیمه ی دوم فیلم ضربه وارد میکنه و به شدت ریتم فیلم را می دزدد و پایین می کشد و تماشاگر پس می زند.\n\nاز بعد از این قضیه رفتار های شخصیت ها با یکدیگر بی منطق می شود و آدم احساس گیجی بهش دست می دهد.مثلا لحظه ای که بعد از چند روز در خانه ی کارن او با جو صحبت می کند رو به خاطر آورید واقعا اون بحث هایی که بینشان پیش می آید خیلی بیرون از اثره و درکش سخته و به نظرم کمپوزیسیون فضا این مکالمه را نمی پذیرد و آدم تعجب میکنه.\n\nیا بعد از اون ماجرا گفتگوی میان کارن و مارتا هم زیاد جالب نیست و بیرون از اثر است و اذیت میکنه. چرا که اون شدت صحبت ها از طرف مارتا در فیلم درنیامده است و آدم یکدفعه تعجب میکنه. تهش دیگه آدم فکر میکنه حسوده نه دیگه این حرفها .خودکشی اش هم به نظرم در فیلم جایی نداره و.....\n\nراستش به نظرم درام یعنی کشمکش داستان و شخصیت ها بسیار ضعیف تر از مضمونی است که وایلر در نظر داشته.\n\nتنها نکته ی مثبت فیلم بازی خوب خانم Audrey Hepburn است.\n
هیچ وقت دیگه سینما به خودش همچین چیزی رو نمیبینه.
نمیدونم چرا ولی عاشق ادری شدم
فیلمش فوق العاده زیبا بود \nو روایت گر زمان حال مردم کشور ما و انسان های بیگناهی که بدلیل داشتن غریزه جنسی متفاوت که اینطور باهاش بدنیا میان و بزرگ میشن و عاشق میشن مورد لعن و نفرین عده زیادی قرار میگیرن\nخیلی زیبا به تصویر کشید این عشق رو و احساسات درونی رو که در بعضی از جوامع مانند کشور ما غیرقابل بیانه
ای کاش ویلیام وایلر هرگز بن هور را نمی ساخت!!!\nمانند بسیاری از اهالی سینما آشنایی من با ویلیام وایلر با فیلم بن هور بود ... با سکانس نفس گیر مسابقه ارابه رانی, آنهم بعنوان پیش پرده فیلم اصلی در قسمت بزودی!!! یکی از سینما ها شهر، که به دلیل کوتاه بودن قیلم اصلی این سکانس بصورت کامل پخش می شد.....ماجرا حدودا به 30 سال قبل برمی گردد و این خاطره آنقدر دور است که عنوان فیلم اصلی یادم نیست اما سکانس ارابه رانی که در قسمت بزودی پخش می شد همراه با احساس غریبی که در طول تماشای آن داشتم هنوز هم خاطره ای فراموش ناشدنی است ..... وایلر پیشتر در 1925، زمانی که 22 یا 23 سال بیشتر نداشت بعنوان دستیار اول کارگردان فیلم بن هور (ساخته فرد نیبلو) حضور داشت ... و شاید از همان موقع یکی از دلمشغولی های وی کارگردانی این فیلم بوده که در 1959 آن را به انجام می رساند .... ویلیام تا سال 1970 که با آخرین فیلم خود آزادی ال – بی جونز به پرونده فعالیتهای سینمایی خود خاتمه می دهد، تقریبا در همه ژانر ها کار کرده و عجیب اینکه در تمامی آنها آثاری بیادماندی و کم نظیر بیادگار گذاشته است...در زمینه وسترن کارهای فوق العاده ای داشته ، که از جمله آن می توان به westerner (محصول 1940 با باری گاری کوپر) و the big country (محصول 1958 با گریگوری پک و جنیفر جونز) اشاره نمود ..در زمینه سینمای جنگ، فیلم های Mrs. Miniver (1942) و The Best Years of Our Lives (1946) ، بقدری معروفند که برای هر فیلم بازی (بقول برخی از دوستان سایت) بی نیاز از توضیح اند... درام عاشقانه و بسیار ممتاز وی، Roman Holiday (1953) از جمله خاطرات سینمایی ماندگارهمه اهالی سینماست و بقیه آثار نیز بدین منوال و غیره و غیره....\nیکی از زیباترین جملات در خصوص ویلیام وایلر را ژرژ سادول درموردش نوشته است: «مردی كه در طول مدت كارش جز فیلم خوب نساخت...»... دوستانی که فیلم وارثه یا روبهان کوچک یا نامه یا جزه بل یا دختر مسخره(با مزه) یا بلندی های بادگیر یا ساعات نا امیدی و یا....یا ... ، را از این کارگردان نامی دیدند می دانند که هیچیک از این آثار دست کمی از کارهای نامبرده شده در فوق را ندارد ...مگر میتوان فیلم وارثه را پس از تماشا با آن پایان بندی نفس گیر فراموش کرد یا موزیکال دختر با مزه را با آن شخصیت پردازی نازنین برای باربارا استرایسند...یا تصاویر جادویی بلندی های بادگیررا که حتی پررنگتر از رمان امیلی برانته است و ... فیلم ساعت بچه ها نیز یکی از همین شاهکارهاست با داستانی که بسیار پیشروتر از زمان خود هست و حضور وایلر در تک تک نماهای ان در هر 10 برداشت !!! (...معروف است که وایلر برداشتهای متفاوت ، گاه 10 برداشت از پلان ها می گرفت)، به چشم می خورد...نکته آخر در مورد این فیلم این که هر چند ادری هیپورن مثل همیشه عالی است اما بازی شرلی مک لین واقعا خیره کننده است... \nو حرف آخر : کاش وایلر بن هور را نمی ساخت تا این همه شاهکار در کارنامه سینمایی وی مورد غفلت قرار نمی گرفت.... \n\n
درود بر دوستان؛\n\nسوءتفاهم و شاید نابودی!!!\n\nآدری هپبورن و الیزابت تیلور، ملکه های سینمای کلاسیک!!
آدری هپبورن همیشه بهترین و زیباترین بازیگر زن جهان بوده . هست و خواهد بود .
فوق‌العاده‌س...
قدرناشناخته...جلوتر از زمان خودش
عالی عالی عالی
بی نظیر...\n
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه