«لاکی جکسن» (پزرلی) که عاشق اتوموبیل های مسابقه است، قهرمان ایتالیایی، «کنت المومنچینی» (دانووا) را شکست می دهد و کنت از لاکی می خواهد که برای او رانندگی کند. اما لاکی نمی پذیرد و می خواهد موتور جدیدی به دست بیاورد و در مسابقه ی بزرگ لاس و گاس، ماشین خودش را براند...
مایک و دنی خلبان یک هواپیمای باری هستند اما بازنده شدن دنی در بازی قمار سبب میشود که هواپیمای آنها را توقیف کنند. آنها در پی بدست آوردن پول، با وانت یک مرد چینی به سیاتل میروند. برادر زاده مرد چینی که دختر بچه کوچکی است از مایک میخواهد که به جای عمویش او را به نماشگاه جهانی شهر سیاتل ببرد.در نمایشگاه جهانی آنها با اتفاقات عجیبی روبرو میشوند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
مردی که دارای محکومیت قطعی قتل است، در سلول انفرادی نگه داشته می شود، و او طی این مدت تبدیل به متخصص پرنده ها می شود...
با زیرنویس چسبیده
دو دوست، » كارن « ( هپبرن ) و » مارتا « ( مكلين ) كه مدرسهى دخترانهاى را در شهرستانى اداره مىكنند، متهم به داشتن رابطه با يكديگر مىشوند...
با زیرنویس چسبیده
«هالى» ( هپبرن ) در آپارتمانى در شرق منهتن با گربه اى كه نامى ندارد زندگى مى كند. روزى نويسنده اى به نام «پل» ( پپارد ) كه در همان آپارتمان زندگى مى كند و مورد حمايت مالى زنى مسنتر ( نيل ) قرار دارد، وارد زندگى «هالى» مى شود...
یک ماهیگیر یونانی، شاهزاده ای آتلانتیسی را به زادگاهش باز می گرداند. پادشاه تحت کنترل جادوگری شرور است که می خواهد از قدرت آتلانتیس برای تصاحب دنیا استفاده کند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
برده ای به نام «اسپارتاکوس» به خاطر اندام ورزیده اش به عنوان گلادیاتور انتخاب می شود تا آموزش ببیند. مربی و تمامی ساکنان آن مکان که اسپارتاکوس در آن آموزش می بیند مردان خبیثی هستند که برای جان برده ها و کنیز ها ارزشی قائل نمی شوند. در این بین اسپارتاکوس با زنی آشنا می شود که کنیز است. بعد از مدتی به خاطر برخی مسائل اسپارتاکوس مربی خود را می کشد و با دیگر برده ها از مکان آموزش که مانند زندان است می گریزند...
وقتی خانم ترمین به طرز اسرارآمیزی توسط گاز مسموم می شود، راننده آمبولانس فرانک جاسپ با دخترخوانده او دایان برخورد کرده و به سرعت به او علاقه مند می شود.تحت تاثیر نفوذ دایان او تبدیل به راننده ترمین شده ...
پس از سالهای تعقیب و گریز، معاون دادستان "مارتین فرگوسن" پرونده خوبی علیه "آلبرت مندوزا" آماده کرده است. "مندوزا" در زندان است و دست راست او "جوزپ ریکو" قصد دارد علیه او شهادت بدهد. اما "ریکو" کشته شده و "فرگوسن" مجبور است همه چیز را از نو شروع کند...
"داردو" شخصیتی همانند "رابین هود" به همراه دوستان وفادارش از خرابه ها به عنوان مرکز فرماندهی برای مبارزه و شورش علیه فرمانروای ظالم خود استفاده می کنند...