مردی در حال انجام یک بازی شطرنج با مظهر مرگ که برای ستاندن جان او آمده است، به دنبال جوابی برای سوالاتش در مورد زندگی، مرگ و وجود خدا می گردد.
من اصلا خوشم نیومد از این فیلم یکم خاص بود ولی چیزی نداشت و با نظر رامین رحیمی موافقم
با روی کار آمدن کیفیت FULL HD و تکنولوژی های نوین فیلم برداری مانند 3D و همچنین جلوه های بصری فرا طبیعی،چشم و گوش مخاطب را مسدود کرده و وی را مسحور خود کرده است،گویی که مخاطب امروزی گرایش خود را عوض کرده اند و گویی سرشان درد میکند برای دیدند صحنه های اکشن و زد و خورد های به سبک Mission: Impossible ای،آن هم با تصویر 3D و کیفیت ماورایی FULL HD... به همین ترتیب با روی کار آمدن چنین تکنولوژی های مسحور کننده ای،باید هم این توقع را داشت که مخاطب امروزی برداشتش از سینما،"خوش گذرانی" و "هیجان" و "لذت بردن" باشد و دیگر خواهان فیلم های "کم تحرک" و "معناگرا" نباشد.در واقع مخاطبان امروزی ترجیح میدهند،تصاویر 3D و جالب را با چشمان خود (بعد ظاهری و سطحی) ببینند تا اینکه "پیچیدگی های معنایی" فیلم،با مغز و فکرشان بازی کند...اینگونه است که امروزه "سینما دوستان واقعی" بسیار افت پیدا کرده است و سینما تبدیل شده است به جایی برای خندیدن و گذراندن تعطیلات...!
بعد از یک ماه دوری از سینما برای بار سوم این شاهکار بی بدیل سینما رو دیدم و دوباره بر هنر هفتم و برگمان ایمان اوردم بعضی از افراد هنرمند به دینا میان برگمان هم از اون دسته افراد بود جهان بینی رو نگاه کن شما
بهترین فیلمی تو عمرم دیدم نمیتونم توصیفش کنم
عشق کامل ترین نقص دنیاست
شاهکار...\nفیلم سختی شاید باشه برای خیلی ها و ترجمه ش هم فوق العاده بده. جمله بندی کتابی داره و مخاطب فکر میکنه دیگه فیلم خیلی عجیب و غریبه.
برا اولین بار تو زندگیم،فیلمی دیدم که منو تحت تاثیر قرار داد!\nشاید به جرات یکی از پنج فیلم برتر تاریخ\nفیلمی با مضمون فوق العاده عالی دیالوگای فوق العاده سنگین که واقعا نصف جذابیت فیلم به دیالوگاش بود. \nاین فیلمو هرکی ندیده،بره بشینه ببینه که همه عمرش بر فناست:))
با دیدن هیچ فیلمی نظیر این فیلم مرگ رو تا این اندازه احساس نکردم. محیطی طاعون زده و تاریک و آدمایی با شخصیت ها و نظرات کاملا متفاوت که سایه مرگ روشون حکم فرمایی میکنه. واقعا هیچ کسی غیر از برگمان فقید نمیتونه همچین فیلمی بسازه
چی بگم در وصف برگمن کی میتونه چیزی بگه؟؟؟\n
مهره هفتم بی نظیرترین اثر برگمان\n\nتحلیل فیلم\n\nبرگمان در مهره هفتم َجدا از ارایه ی شاهکاری هنری پارادکس شگفت انگیزی رو هم خلق کرده است.مدیومی در نهایت مدرن و سبکی غیر مدرن قرون وسطایی رو به کار برده است.و مهم تر اینکه مهره هفتم یکتوتن تانتسسنتی است که طی آن تندیس تمثیلی مرگ(مثل راهبه ها سیاه پوش است)ساعت شنی و داس به دست زیر آسمان تیره و طوفانی رقص نهایی شخصیت فیلم رو رهبری می کند.و یکی دیگر از نکات این است که برگمان یک واقعیت شمایلی تمثیلی رو به ما عرضه می دهد.\nبرگمان از کاراکترهای قرون وسطایی خود چندین معادل سازی مدرن و آشکار رو مد نظر قرار میده:هراس آنها از طاعون روز رستاخیز و ستاره ای است که نامش افسنطین است.حالا ترس ما ینی مخاطب شکل دیگری دارد ولی کلمات تفاوتی نمی کنند و سوال همچنان باقی است.طاعون ما ریشه ای و درونی است.همچنین ما نظامیان و کشیشان خود رو داریم که برگمان اون هارو کمونیسم و کاتولیسیسم می نامد.\nبرگمان با بیانی سینمایی این رویه سنگ قبر را در قاب تصاویرش با فضاهای عظیم تیره و تاریک و اغلب با استفاده از دیزالوهایی ملایم از نمای به نمای دیگر نشان می دهد.\nبه نظرم مهره هفتم برای ما خدا رو می یابد یا اقلا قطعیت دیگری نسبت به مرگ نشان می دهد.البته نه در ستاره ی افسنطین یا در مراسم پر رنج و عذاب مذهبی و تصلیب بلکه در زندگی ساده بازیگر و شعبده بازی موسوم به یوف(ژوزف)همسر وی میا(مریم)و فرزندشان و چنان گویی معادلی برای خانواده مقدس ارایه می دهد که خیلی آشکارتر یوف در نمایش طعنه آمیز و پانتومیم وار دسته بازیگران نقش مردی رو بازی می کند که همسرش به او وفادار نیس.\nبازی شطرنج فکر محوری فیلم است و بیشتر تمثیل های ضمنی فیلم از جمله قلعه(رخ)شوالیه و یا هشت مرد شجاع(پیاده)که دخترک جادوگر را می سوزانند القا می نمایند.بازی شطرنج همچنین با نمایش گروه بازیگران دوره گرد نیز خوب جور می شود.در ضمن مطابقت های ویژه ای هم وجود دارد شوالیه در واقع مهره پادشاه شطرنج است که توسط صلیبش قابل تشخیص است.\nدر کل فیلم مهره هفتم به نظرم داستان تقدیر است و بهترین اثر برگمان امتیاز ۹.۵/۱۰
فیلم شعار بود یعنی فیلم از موضع کارگردان بود...فیلم داستانی رو روایت نمیکرد فقط ادم ها و شخصیت ها که تبدیل به نماد شده بودن در جایگاهی قرار میگرفتن که حرف های زیبا بزنن;دیالوگ هایی که حرف نداشتن... من معتقدم اگه یه فیلم داستانی رو روایت نمیکرد(که در حالت کلی از فرم و محتوا خارج میشه) هر چند شعاری شد ولی میتونه فیلم تقریبا خوبی بشه در صورتی که شعار ها حرفی برای گفتن داشته باشند مثل این فیلم....برگمان اگه میخواست این حرف ها روروی کاغذ بیاره و به خواننده بگه باعث بی حوصلگی و یا شاید بد فهمی میشد برای همین از سینما استفاده میکنه با این که فیلمش هیچ داستان خوبی نداره ولی میشه حرف هاش رو فهمید و استفاده کرد که خیلی مهمه....نمرم به این فیلم 6.5
دیالوگ های فیلم بسیار هوشمندانه انتخاب شدند و فیلم تاثیرات پوچ روی عوام رو نمایش میده و هر کدوم از ما میتونیم شوالیه باشیم که دنبال پاسخی معنا دار بین پوچی بی انتهای عقاید عوامی هستیم اما هیچ پاسخی وجود نداره....\n
داستان شهسواری را بازمیگوید که از جنگ های صلیبی اروپای طاعون زده بازآمده است. وقتی مرگ، به هیئت آدمی، برای ستاندن جان او می آید، شهسوار او را به مبارزه در بازی شطرنج دعوت میکند که بارها در طول فیلم تکرار میشود. اگرچه او ناگریز از شکست در بازی است، با این بازی زمان بیشتری به دست می آورد تا در برابر دهشتی که در زندگی اش با آن مواجه بوده معنایی بجوید و بکوشد جایگاه خدا در چنین جهانی را دریابد. فیلم به مانند آموزگاری نمونه بیشتر از اینکه پاسخ دهد و اقناع کند، سوال طرح میکند که به تعبیر پامرلو سوال های بسیار خوبی هستند.
درود\nفیلم در کنار هویت های حقیقی که از انسان و بشر به مخاطب معرفی میکنه ومفاهیمی مثل توتم پرستی و مذهب و تفاوت ها رو درکنار نگاه به مرگ قرار میده،عملا یک سکانس بد داره که باعث از بین رفتن ماهیت معنوی کاراکتر مرگ میشه\nفیلم در ابتدا مرگ رو با دریا معرفی میکنه که شاید بهترین راه برای معرفی اون بوده،مرگ در ابتدای فیلم به ساحلی گاه آرام و گاه صخره ای نسبت داده میشه که به امواج(زندگی افراد)یا بشکل آرام(برخورد امواج آرام با ساحل همواره)یا بشکل پرتلاتم(برخورد امواج ب صخره های سخت)پایان میده.تا اینجا یک پردازش کارکتری بی نظیری از مرگ داریم که در نوع خودش در پنج دقیقه ی ابتدایی بدون کوچکترین دیالوگ پرداخت میشه.این یعنی تکنیک و عمق شناسی کارگردان و عملا یک دیدگاهمعنوی از مرگ رو داریمو در طول فیلم همینطور میمونه،مرگ در طول سفر بدون قضاوت و طرف خارج افراد،توتم پرستی روستاییان و بالاتر از همه دیده میشه(بطوری بالاتر که شوالیه متوجه نشد که نقشه ی آینده ی شطرنج رو داره بمرگ میده)تا اینجا شد دیدگاه معنوی\nاما برگمان یک سکانس میگیره از مرگ که درخت رو میبره تا موزیسین از بالای درخت بیوفته و بمیره در این پلان و با مضحک نشون دادن ماجرا کاملا ضد هویت معنوی معرفی شده عمل کرده و به مرگی که با این حجم از اطلاعات بما معرفی میکنه رو مادی کرده و این باعث شده تاثیر گذاری مرگ در ناخوداگاه مخاطب غیر جدی و بیهوده بشه وبنابرین پلان پایان فیلم بیش از اونچیزی که هست شعاری بنظر برسه(با این که پلان پایانی با حذف این سکان هم همچنان خالی از ضعف نیست ولی اگر این سکانس ب نحو دیگری اجرا میشد پایانبندی (که بشدت ب مرگ وابستست) شعارزده و بسته تر از این نمیشد)\nبا این وجود فیلم هنوز ضعف های دیگه ای داره ولی برای آشنایی با سینمای برگمان نمیشه این فیلمو ندید و البته امثال این اشتباهات برگمان دیگه تکرار نشد\n
دو سال پیش این حرفو زدم:\nدوس دارم ببينمش ولی حيف ك سيا سفيده\n\n\nحرف الان من:\n\nغلط خوردم\n\nالانم دارم اهنگ غلط کردم غلط چاووشی رو گوش میدم
وقتي جوان بودم خيلي از مردن ميترسيدم، اما الان فكر ميكنم مرگ يك قاعدهي بسيار\nبسيار معقول است. مردن، مثل چراغي است كه خاموش ميشود. نبايد در مورد آن زيادي\nسروصدا به پا كرد.\n\nبرگرفته از مقالهاي به قلم مروين روتشتاين به مناسبت درگذشت برگمان
کار برگمان عجیب نیست اشعار و سوالات خیام از ماهیت دنیا عجیبتره
بعد از پازولینی کبیر ایشونم شاعر سینماست درود بر روح پر فتوحشون
از بهترین فیلم‌های معناگرایانه‌ی تاریخ\nهرچی بیشتر این فیلمُ ببینید و درباره‌ش فکر کنید ، مفاهیم عمیق‌تری ازش برداشت میکنید\nاگه دنبال سرگرم شدن و وقت گذروندن هستید اصلا سراغش نرید\n
آیت الله العظمی اینگمار برگمن - اعلی الله مقامه الشریف -
متاسفانه من بار اول که این اثر رو تماشا کردم امتیاز هشت رو دادم ولی با تماشای دوباره باید بگم این اثر لایق نمره کامل هست ده از ده\n
برشی از کتاب رومن به روایت پولانسکی\nصفحه 157-158\n\nبازی های ضعیف و بی رمق ، فیلم برداری حساب شده و دیالوگ های خشک و بی مزه مشخصه ی این فیلم بود.\nبا یکبار دیدن نمی توانستم درکش کنم ، برایم زیادی پیچیده بود.به نظر میرسید که برگمان یک قاعده کلی را دنبال میکند : هیچ موضوعی نباید راحت فهمیده شود ، هر چه کسالت آور و یکنواخت تر بهتر.\nاستعداد استثنایی اش در آن بودکه می توانست تماشاگرش را قانع کند که نمی تواند لایه های پیچیده ی فیلم را درک کند.انگار که وقتی تماشاگر چیزی نمی فهمید ، امتیازی برای او بود.
مهر هفتم یعنی مهر آخر و ...\n
.God is a concept, by which we measure our pain\nJohn Lennon
ایجور فیلما به لحاظ محتوی بسیار قوی هستن اما از نظر فرم و شیوه روایت کسل کننده هستن و شخصا ترجیح میدم نقد این فیلما رو بخونم تا این که تماشا کنم و بگم کی تموم میشه پس؟؟
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه