قرن هجدهم، پرو. "کامیلا" ستاره یک شرکت نمایشی بین انتخاب سه مرد تردید دارد. نایب السلطنه کالسکی طلایی باشکوه خود را به او می دهد. یک افسر اسپانیایی به او پیشنهاد می دهد میان سرخپوستان ساکن شوند و "رامون"، یک گاوباز به او افتخارش را پیشکش می کند...
نیاز به کمک دوستان دارم: \nهر آنچه از این فیلم در خاطر دارم :\nاین فیلم رو فکر میکنم چند \n سال قبل دیدم .\nزمان داستان فیلم به حدود اوایل قرن 20 برمیگرده که اروپا به سرعت در حال صنعتی شدنه .\nدر صحنه ای از فیلم 3 دوست ( هر 3 مرد و حدود 35 سالو تا آنجا که خاطر دارم یهودی ) در مهمانی هستند که 2 تا از آنهاسراسیمه از ساختمان خارج شدهو دنبال نفر سوم میگردند تا خبر مهمی را به او بگویند ( خبر از جنس یک رانت خبریست) در مورد اتفاقی جدید در مورد صنعت نساجی که میتواند آنها را در زمانی بسیار کوتاه ثروتمند کند.\nنفر سوم را در گوشه ای از ساختمان مست پیدا میکنند به گونه ای که هر چه تلاش میکنند به او بفهمانند چه اتفاق مهمی در شرف وقوع است اصلا متوجه نمی شود ناگهان یک از آن دو نفر در گوشه ای از حیاط سطلی که پر از آب کثیف بود را رو سر نفر سوم خالی میکند تا هوشیاریش را بدست آورد ؛ با هوشیار شدن نفر سوم هیجان هر سه را فرا میگیرد به گونه ای که تماشاگر انتظار موفقیت هر سه نفر را در کوتاه مدت دارد و همین اتفاق هم می افتد .\nصحنه هایی از فیلم که ماشین آلات عظیم صنعت نساجی در حال کار است و رشد اقتصادی این 3 نفر ....\n
دوستان، دستگاه جستجوی سایت دقیق نیست. نمی دونم چرا. ژان رنوار رو که سرچ کنی فقط دو تا از فیلماشو پیدا می کنه در صورتی که چهار پنج تا فیلم از رنوار تو سایت هست...
واسه دختر شما خواستگارایی اومدن......
سپاس ....\nکالسکه طلایی.....................
Eyyyyyyyyyval
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه