خبرنگارى الكلى به نام « چاك » ( داگلاس ) ، در آلبيوكركى نيومكزيكو كار مىكند و انتظار فرصتى را مىكشد تا موفقيت گذشتهى خود را بار ديگر بازيابد . خيلى زود مردى ( بنديكت ) در غارى گرفتار مىآيد و « چاك » متوجه مىشود كه فرصت مورد نظرش را به دست آورده است ...
ندارد
خیلی کم
چرا این فیلم جز 250 تا نیست واقعا؟!
یه فیلم جدید(از نظر داستانی نه از نظر سال ساخت) نه تو این فیلم یه ابر قهرمان(یا قهرمانان ترکیبی)که فقط آمریکا را نجات میدند نه از سمت دیگه چهار تا زامبی دنیا را به نابودی کشونده و بازم فقط زامبی تو امریکا هست.
رسیدن به هدف با هر قیمتی !\nمن این فیلم رو قبلا تو tv دیده بودم با وجود اینکه تا دلتون بخواد سانسور و تحریف شده بود، اما یکی از بهترین فیلمهاییه که دیدم. پیام فیلم کاملا روشنه و به خوبی نشون میده یه عده از انسانها چگونه برای نجات خودشون پا روی صورت دیگران میگذارند وبعضی حتی از جنایت هم فروگذار نیستند.\nپیشنهاد میکنم ببینید.
این فیلم دقیقا بیانگر مثل دست بالای دست بسیار است هستش.داگلاس بسیار خوب تونسته نقش یک فرد خشن و جذاب رو بازی کنه.
نیاز به کمک دوستان دارم:\nهر آنچه از این فیلم در خاطر دارم بجز اسم فیلم که ممنون میشم کمک کنید:\nاین فیلم رو فکر میکنم چند سال قبل دیدم .\nزمان داستان فیلم به حدود اوایل قرن 20 برمیگرده که اروپا به سرعت در حال صنعتی شدنه .\nدر صحنه ای از فیلم 3 دوست ( هر 3 مرد و حدود 35 سالو تا آنجا که خاطر دارم یهودی ) در مهمانی هستند که 2 تا از آنهاسراسیمه از ساختمان خارج شدهو دنبال نفر سوم میگردند تا خبر مهمی را به او بگویند ( خبر از جنس یک رانت خبریست) در مورد اتفاقی جدید در مورد صنعت نساجی که میتواند آنها را در زمانی بسیار کوتاه ثروتمند کند.\nنفر سوم را در گوشه ای از ساختمان مست پیدا میکنند به گونه ای که هر چه تلاش میکنند به او بفهمانند چه اتفاق مهمی در شرف وقوع است اصلا متوجه نمی شود ناگهان یک از آن دو نفر در گوشه ای از حیاط سطلی که پر از آب کثیف بود را رو سر نفر سوم خالی میکند تا هوشیاریش را بدست آورد ؛ با هوشیار شدن نفر سوم هیجان هر سه را فرا میگیرد به گونه ای که تماشاگر انتظار موفقیت هر سه نفر را در کوتاه مدت دارد و همین اتفاق هم می افتد .\nصحنه هایی از فیلم که ماشین آلات عظیم صنعت نساجی در حال کار است و رشد اقتصادی این 3 نفر ....\n
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------\n« کرک داگلاس » عاشق بازیشم تو فیلم اسپارتاکوس و فیلمهای وسترنش خدایش تو فیلمهای وسترن خیلی ابهت داشت . و در حال هم در سن 100 سالگی هسنتد . یه مطلبی راجب « کرک داگلاس » پیدا کردم امیدوارم بخونیدو لذت ببرید .\n-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------\n« کرک داگلاس » و همسرش سال ۱۹۶۴ بنیادی را برای امور خیریه تاسیس و در آن زمان ۱۲۰ میلیون دلار صرف این امور کردند . او درباره کارهای خیریه و بخشیدن میزان قابل توجهی از ثروتش می‌گوید : من از بیشتر پولم گذشتم چون این برایم لذتبخش است . من فقیر به دنیا آمدم . مادر و پدرم از روسیه آمده بودند… وقتی به مدرسه رفتم نمی‌توانستم انگلیسی حرف بزنم . پدرم سمسار بود ؛ آه در بساط نداشت . اما دوره‌گردها هر روز عصر دم در خانه ما می‌آمدند و مادرم همیشه به آن‌ها غذا می‌داد . او واقعا آدم فوق‌العاده‌ای بود . بنابراین ، این سابقه باعث شد من تلاش کنم کاری برای دیگران انجام دهم .\n--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------\nو بعلاوه یه دیالوگ ماندگار از این بزرگوار :\n\nگــُردن (مایکل داگلاس) : تو از دروغ گفتن راجع به من دست بردار ، منم از راست گفتن راجع به تو دست بر می‌دارم .\n\nفیلم وال استریت : پول هرگز نمی خوابد (Wall Street: Money Never Sleeps 2010)\n--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
صدا نداره چه کار باید کرد؟\n
یه فیلم محکم و زمخت . میتونید با این فیلم اوج سینمای هالیوود و ببینید
تک خال در حفره فیلمی به کارگردانی بیلی وایلدر با بازی کرک داگلاس در نقش روزنامه‌نگاری بدبین که همه چیزش را از دست داده است و قصد دارد دوباره به شغل پیشینش در روزنامه‌ای بزرگ بازگردد ... داستان فیلم از دو حادثه واقعی الهام گرفته شده: اولی؛ داستان گیرافتادن «W. Floyd Collins» در معدن ماسه بر اثر زمین‌لرزه در سال ۱۹۲۵ که روزنامه «Courier-Journal» خبرنگارش «William Burke Miller» را به آنجا فرستاد و او هم آن را تبدیل به داستانی غم‌انگیز در ابعاد ملی کرد و برای آن جایزه پولیتزر گرفت. نام فلوید در فیلم از همین رویداد گرفته شده است. دومی؛ در سال ۱۹۴۵ در کالیفورنیا اتفاق افتاد که مردی ۳۰ ساله در چاهی افتاد و در طول عملیات نجاتش که چند روز طول کشید هزاران نفر به تماشای آن آمدند. در هر دو حادثه قربانیان پیش از نجات درگذشتند.\n\nبیلی وایلدر برای این فیلم، برنده جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم ونیز شد اما 3 اتفاق جالب توجه هم در این فیلم برای نخستین بار برای بیلی وایلدر اتفاق افتاد:\n1- نقش نویسنده، تهیه‌کننده و کارگردان را همزمان بر عهده داشت؛\n2- با دوست دیرینش «چارلز برکت» نویسنده «تعطیلات از دست رفته» و «سانست بولوار» کار نمی‌کرد؛\n3- فیلمش برای اولین بار، هم از نظر فروش و هم از نظر منتقدان با اقبال روبرو نشد.\n\nهزینه تولید فیلم حدود 1.8 میلیون دلار شد که 250 هزار دلار آن به بیلی وایلدر برای نویسندگی، تهیه و کارگردانی آن پرداخت شد و لوکیشن فیلم هم بزرگترین لوکیشن ساخته شده برای فیلم غیرجنگی تا آن زمان بود. بعد از اکران فیلم، نویسنده‌ای با نام «Victor Desny» وایلدر را به دزدی ادبی متهم کرد و در نهایت وکلای وایلدر به دسنی 14 هزار دلار جریمه پرداخت کردند.\n\nداستان فیلم طعنه‌ای به پیوند میان خبر، مطبوعات و چگونگی گزارش و پوشش خبر توسط خبرنگاران است. مدیر شرکت پارامونت بدون مشورت با وایلدر پیش از آغاز پخش فیلم نام آن را به «کارناوال بزرگ» (The Big Carnival) تغییر داد. فیلم با همین نام در تلویزیون هم نمایش داده شد اما Turner Classic Movies و بعدها The Criterion Collection در سال 2007 آن را با نام اصلی منتشر کرد.
مایکل داگلاس چقدر شبیه پدرشه...\nشباهته جالبیه
رتبه 36 لیست فیلم های کمتردیده شده روزنامه تلگراف انگلستان
از نظر موضوع و داستان خیلی خوبه اما نسبت به اکثر کارهای وایلدر ممکنه برای بیننده جذابیت کمتری داشته باشه. داگلاس اینجا هم از پس نقشش خوب بر اومده .در کل به نظرم به دیدنش می ارزید و امتیاز 8 برای این فیلم مناسبه
Double?\n
فوق العاده زیبا . برای زمان خودش عالی . پسندیدم و آرشیوش کردم . ارزش دیدن داره . من 9 میدم
یکی از بهترین های وایلدر . و فیلمی که کمتر دیده شده..\n\n
یادش بخیر سینما 4 تقریبا 7 سال پیش این رو پخش کرد و من تازه فهمیدم بیلی وایلدر کی هست\nبسیار دلچسب و زیبا
زنده باد بیلی وایلدر خدای هالیوود آن سال ها...
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه