کنت دراکولا و گرگینه از نفرین ابدی خود خسته شده و به دنبال علاج آن به دکتر فرانتس ادلمن روی میآورند، اما ادلمن در حین تلاش برای کمک به این موجودات، خود دچار تغییرشکل میشود...
یک دانشمند شرور و یک گوژ پشت از زندان گریخته و با دراکولا، مرد گرگنما و هیولای فرانکشتاین روبرو می شوند...
زمانی که یگور هیولای درون چاه را برای مراقبت به پیش دکتر لودویگ فرانکنشتاین می برد ، دکتر ایده ای به سره او می زند ، اینکه مغزه جنایتکار او را با یک مغزه نرمال جایگزین کند اما...
یک دانشمند دیوانه دست به آزمایشات غیرقانونی زده و در نهایت خود را به عنوان خدایی برای ارتشی از موجودات جهش یافته و وحشتناک معرفی می کند...