سال 1922. «نيک کاراوي» (واترستن) غرب ميانه را ترک مي کند و در منطقه ي اگ غربي لانگ آيلند مستقر مي شود. در اين جا مجذوب يکي از همسايه ها مي شود: «جي گتسبي» (ردفورد) مرد مرموزي که مهماني هاي باشکوهي در خانه ي اعياني خود مي گيرد و دل باخته ي زني به نام «ديزي» (فارو) است.
انگلستان، اواخر قرن نوزدهم. مالك خانهاى اربابى و بزرگ ( ردگريو)، « دوشيزه گيدنز » ( كار ) را استخدام مىكند تا معلم سرخانهى برادرزادههايش، « مايلز » ( استيونز ) و « فلورا » ( فرانكلين ) بشود. اين دو كودك ابتدا معصوم به نظر مىرسند اما « گيدنز » آرامآرام متوجه مىشود كه وقايع مرموزى در خانه رخ مىدهد...
یک حسابدار جوان و جاه طلب نقشه می کشد تا با دختر کارخانه داری ثروتمند ازدواج کند، در حالی که عاشق زنی متاهل است...