نيويورك . « ج . ج . هانسكر » ( لنكستر ) ، روزنامه نگار معتبر و سرشناس ، كه از رابطهى خواهرش ، « سوزان » ( هريسن ) با « استيو » ( ميلنر ) ، نوازندهى جوان و معصوم كلوبهاى شبانه راضى نيست ، يكى از پادوهاى مطبوعاتى به نام « سيدنى » ( كورتيس ) را مجبور مىكند تا براى « استيو » پاپوش درست كند .
«پرفسور ج. اچ. دور» (هنکس) که در واقع دزدي سابقه دار است قصد دارد با هم کاري چند نفر به کازينويي در نيواورليانز دست برد بزند. او براي اجراي نقشه اش اتاقي را در خانه ي پيرزني ساده دل و به شدت مذهبي و پاي بند اخلاق به نام «ماروا مانسن» (هال) اجاره مي کند.
مخترعى ( گينس ) كه در مقام دستيار آزمايشگاه يك كارخانه نساجى كار مىكند ، پارچه اى اختراع مى كند كه هرگز فرسوده و كثيف نمى شود . پس از مخالفت هاى اوليه ، يك كارخانه دار و دخترش ( پاركر و گرينوود ) از او حمايت مى كنند ...
فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده و درباره کشتی است که در سال 1941 غرق شده. کشتی، بندر لیورپول را دو روز پیش از غرق شدن ترک کرده و به سمت جامائیکا عازم شده بود و...