یاسمین یک زن جوان پر جنب و جوش و با اعتماد به نفس است که شوهرش را در دوران بارداری از دست داده و برای حمایت از دخترش تلاش می کند. فیدان زنی محتاط و مضطرب است که به شدت از دختر خود محافظت می کند و همیشه از بالای شانه او به دنبال خطری نادیده است. وقتی یاسمین دخترش را در یک مرکز خرید شلوغ از دست می دهد، این فیدان است که آنها را دوباره جمع می کند. این ملاقات تصادفی مسیر زندگی آنها را تغییر می دهد. دیری نمی گذرد که یاسمین و فیدان ناخواسته خود را درگیر جنایتی می کنند که آنها را در چشمان توپراک قرار می دهد. راز مشترک آنها آنها را به هم پیوند می دهد، زیرا یاسمین و فیدان باید برای زنده ماندن و پاک کردن نام آنها همکاری کنند. این دو زن که در شرایط عادی هرگز نباید همدیگر را ملاقات می کردند، اکنون تنها امید یکدیگر هستند.
داستان تقاطع آتش و لیلا. آتش پس از مرگ مادرش به مدرسه شبانه روزی فرستاده شد و دیگر به خانه بازنگشت. او زندگی خود را در خارج از کشور با ایستادن روی پای خود و عدم اعتماد به کسی گذرانده است. لیلا از سوی دیگر هرگز خانواده واقعی خود را ملاقات نکرده است. او با فریب دادن مردم پول در می آورد.
گروهی از شخصیت های منحصر به فرد که هر یک صاحب پس زمینه ی فرهنگی و اجتماعی متقاوتی هستند، در شهر پر جنب و جوش و زیبای استانبول در شرایط غافلگیر کننده و هیجان انگیزی با یکدیگر ملاقات می کنند، برخی از این دیدار ها بر اثر شانس و برخی دیگر بر اثر قدرت اراده می باشد...
کنترل یکی از پردرد سر ترین محله های استانبول یعنی چوکور(گودال) در دست خانواده ی کوچوآ هست. مهم ترین قانون این خانواده اینکه اجازه به پخش م مصرف مواد مخدر نمیدن.ولی گروهی هست که روی این محله چشم دارن و میخوان این قانون (منع مخدر) رو بشکنن.که باعث میشه این نظم حاکم در محله بهم بخوره…
در سال های دهه 90 که فقر حکمرانی میکرد ، داستان صدها هزار بچه ای که در انتظار تحصیل کردن بودند و داستان یک معلم اهل منطقه اژه که در آن دوران کودتا به نقطه ای دورافتاده در آناتولیا تبعید میشود و جامعه ای که در یک زمانه سیاه با بدبختی و تنگ روزی زندگی میکردند...
فیلیپ (جاناتان زاکای) به تازگی از زندان آزاد شده که با اودل (بیلی دمیرتاس) یک مرد کردی که به دنبال جنایتکار عراقیست ملاقات میکند. این دو باهم دوست میشوند، اودل برنامه ریزی میکند که نامزدش را هم به پاریس بیاورد. اما مدتی بعد اودل می میرد، سیبا (گلشیفته فراهانی) به پاریس میرسد و از مرگ نامزدش باخبر می شود...