این فیلم داستان گروهی از پستچیها را روایت میکند که مأموریت پیدا میکنند تا صاحبان نامههای مرده را بیابند. این نامهها حاوی پیامهای مهمی هستند که زندگی گیرندگان را تحتالشعاع قرار میدهد.
وزلی، پسر خوانده مدی، آرزو دارد که کریسمس با برادرش کدی، که به خانواده دیگری به فرزندخواندگی گرفته شده است، ملاقات کند. اما پدر کدی، پل، که همسرش را از دست داده است، هنوز آماده صحبت در این مورد با پسرش نیست...
اما وارنر، به عنوان معاون یک شرکت اسباببازی، 12 ماه در سال را صرف تمرکز بر کریسمس میکند و زمانی برای قرار گذاشتن باقی نمیگذارد. امسال، او قصد دارد به یک استراحتگاه مجردی گرمسیری سفر کند، اما یک اشتباه رزرو او را به یک شهر پر وسواس کریسمس می برد...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
آمار اجساد در شهر در حال افزایش است و هر کدام وحشتناک تر از قبلی کشته شدهاند. با پیشروی تحقیقات، شواهد به یک مضنون برمیگردند : جان کریمر، مردی که اره برقی شهرت دارد و 10 سال قبل مُرده است...
داستان سریال در مورد زنی با نام "کیسی نایتینگل" و دخترش "گریس" میباشد, داستان از جایی شروع میشود که این مادر و دختر با قدرت جادویی که دارند توجه همسایگان جدید خود از جمله "دکتر سم" و پسرش میشوند و...
الیزابت تاچر یک معلم جوان است، از خانواده ای متمول که اهل شرق آمریکاست و اینک به شهری کوچک در غرب آمریکا کوچ کرده که دارای معدن زغال سنگ میباشد. این سریال شرح ماجرای مردم این شهر کوچک و مشکلات آنان با معدن ذغال سنگ و در عین حال چگونگی ارتباط این معلم جوان با اهالی شهر میباشد. دختری که از خانواده ای متمول آمده و حالا باید خود را با شرایط این شهر کوچک وفق بدهد. این سریال با الهام از کتابی به همین نام به قلم نویسنده کانادایی Janette Oke ساخته شده است.
دختر ۱۶ ساله ای بنام «کیسی» از کالیفرنیا به واشنگتن می رود تا همراه مادربزرگش زندگی کند، و در آنجا عاشق پسری بنام «آدام» می شود. اما وقتی که در دبیرستان ثبت نام می کند، در میابد که او، آدام، و همینطور دیگر دانش آموزان نخبه ی آنجا جادوگرند. کیسی با سردسته ی آنها که دختری بنام «دیانا» است دوست می شود، اما به زودی می فهمد که میان دیانا و آدام رابطه ای وجود دارد...
با زیرنویس چسبیده
یک ماشین زمان در یک کمپ اسکی، مردی را همراه دو دوست و خواهرزادهاش به شبی در سال ۱۹۸۶ می برد. آنها باید شبی شوم را برای بار دوم در زندگیشان بگذرانند و سعی کنند چیزی را تغییر ندهند، تا مطمئن شوند که خواهر زادهاش حتما به دنیا میآید.
ایمی و لو مادر خود را در تصادف رانندگی از دست داده اند، اکنون آنها با پدر بزرگشان زندگی میکنند و از طریق رسیدگی به اسب ها و محبت به آنها خاطرات مادرشان را زنده نگه میدارند و ...
دو برادر به دنبال پدر گمشده شان هستند، مردی که آنها را بزرگ کرده و به آن دو آموزش داده که چگونه در مقابل نیروهای ماورای طبیعی بجنگند...