اين سريال زندگي يک سري بازيگر نويسنده مخصوصا زندگي رييس نويسندگان يک برنامه تلويزيوني کمدي را به نمايش ميگزارد. داستان از انجا شروع ميشود که با تغيير رييس سازمان زندگي روزمره انها تغيير مي کند و باعث ميشود که زندگي رييس نويسندگان دچار مشکلاتي شود.رييس سازمان که خود ادم بسيار موفقي است سعي دارد تا زندگي کارمندان خود را بهتر کند...
«لئونارد» و «شلدون» دو دانشجوی نخبه فیزیک، اما بسیار ضعیف در روابط اجتماعی هستند که با هم زندگی می کنند. ماجرا از جایی شروع می شود که دختری بنام «پنی» همسایه ی آنها می شود، و به آن ها نشان می دهد که چقدر درمورد نحوه ی زندگی در خارج از آزمایشگاه کم می دانند...
داستان اصلی این مجموعه تلویزیونی پیرامون زندگی چند دانشجوی پزشکی است که برای ادامه تحصیل و کسب تخصص جراحی به بیمارستان Grace شهر سیاتل ایالت واشینگتن آمریکا وارد میشوند. شخصیت اصلی داستان که در ضمن راوی داستان نیز هست، دختری به نام Meredith Grey است. عنوان سریال به تناسب نام این شخصیت انتخاب شده، اگر چه شباهت ظریفی با عنوان کتاب آناتومی گری (منبع مشهور علم آناتومی) دارد…
با زیرنویس چسبیده
يک مجري تلويزيوني به نام «جوانا ابرهارت» (کيدمن) و شوهرش، «والتر کرزبي» (برادريک)، به حومه ي آرام و بي سروصداي استپفورد نقل مکان مي کنند. پس از چندي «جوانا» که استپفورد را زيادي آرام و شسته رفته يافته، از رفتار برده وار و در عين حال، ظاهرا شاد و رضامندانه ي زنان آن جامعه ي کوچک يکه مي خورد. در اين ميان تنها مورد استثنايي، «بابي مارکوويتس» (ميدلر)، نويسنده اي پر شور است...
تیمی متشکل از افراد حرفه ای و متخصص مسئول تحقیق و بررسی پرونده های جنایی می شوند که در این میان با حوداث و اتفاقات هیجانی و خطرناک مواجه می شوند...
مردی به طور تصادفی با ماشین خود به یک فرد بی خانمان برخورد می کند و به نظر می رسد که نمی تواند تا آخر شب از شر او خلاص شود...
سریال درباره خانواده جیم هست که خود جیم شخصیت کمدی و تنبل و بیخیالی داره و همه چیزو راحت میگیره و برعکس اون زنش آدمی مسئولیت پذیره که جیم خیلی سر این زنش رو مسخره میکنه. خواهر و برادر زن جیم هم از جیم میخوان همش آتو بگیرن و ضایعش کنند ولی جیم باز مسخره شون میکنه...سه فرزند جیم هم در کمدی داستان بسیار تاثیر گذارن...
یک کارتون ساز که در کما فرو رفته است، خودش را در میان دنیای شخصیت های کارتونی که قبلا خلق کرده می بیند و ...
با زیرنویس چسبیده
نلسون مردی است که در شهر سان فرانسیسکو به شغل مديريت امور تبليغاتی مشغول است. يکروز در محل برگزاری تست رانندگی با زنی به اسم سارا آشنا می شود. سارا با ديگر زنهائی که تاکنون در زندگی نلسون بوده اند تفاوت دارد و نلسون جذب رفتار او می شود. نلسون به سارار اظهار علاقه می کند و سارا به او پيشنهاد می دهد که با هم يکماه رابطه داشته باشند و در اين مدت سارا به او کمک کند تا انسان بهتری شود و سپس او را ترک کند. نلسون در اين مدت می کوشد تا سارار به را خودش علاقمند سازد تا بلکه با او زندگی خوبی را شروع کند اما او رازی را که در پشت کوتاهی اين رابطه عاشقانه سارا است نمی داند.