"ماریسا"، دختر بیست ساله آلمانی، از خارجیها، یهودیها، پلیس، و همه کسانی که مسئول زوال کشورش هستند تنفر دارد. او خشمگین می شود، الکل می نوشد، مبارزه می کند و خالکوبی بعدی اش پرتره ای از "آدولف هیتلر" خواهد بود. تنها جائی که او احساس در خانه بودن دارد، گروه نئو نازی است که عضوش است...
رودی و ویکتور دو دوست صمیمی هستند. ویکتور آدم ولخرجی است و رودی در فکر کمک به خانواده خود. اتفاقات جوری رقم می خورد که دوستی این دو از هم می پاشد و...
با زیرنویس چسبیده
فیلم در یک روستا قبل از جنگ جهانی اول در آلمان روایت میشود. یک سری اتفاقات عجیب باعث وحشت روستاییان شده است که از جمله ی آنان میتوان به سقوط پزشك دهكده از اسب بر اثر تله ای كه برای او گذاشته می شود، قتل مرموز زن یكی از دهقانان، شكنجه و آزار یك كودك عقب مانده ذهنی، ربودن پسر ارباب ده و كتك زدن و آزار او، و به آتش كشیده شدن انباری ارباب ده و تخریب مزرعه كلم او ، اشاره کرد. نه پلیس و نه رو ستاییان هیچکدام نمیدانند که چه کسی مسبب این اتفاقات است. فیلم از زبان یک راوی نقل میشود که زمانی معلم دهکده بوده و اکنون که فیلم را روایت میکند صدای ضعیف و فرتوت او نشان از گذشت سالیان زیاد از عمر او پس از آن اتفاقات دارد. در نتیجه دیدن فیلم مطمئنا خالی از لطف نیست.
"فرد" به منظور گرفتن توپ بسکتبال از تیم مورد علاقه دوست دختر پسر لوس اش، بعنوان یک فرد معلول ویلچر سوار وارد جایگاه می شود. اما او تنها توپ را به دست می آورد، بلکه توجه فیلمسازی بنام "دنیس" را هم به خود جلب می کند...