با زیرنویس چسبیده
زوجی مطلقه با هم متحد می شوند و به بالی سفر می کنند تا دخترشان را از انجام همان اشتباهی که فکر می کردند 25 سال پیش مرتکب شده بودند بازدارند...
وقتی یک سفر بعد از ظهر شنبه به مرکز خرید با مادرش ناگهان به خشونت کشیده می شود، تصور یک زن جوان سرگردان از مادرش برای همیشه تغییر می کند.
مردی توسط یک کامیون تانک بزرگ تعقیب می شود که سعی می کند او را از جاده خارج کند. او در بیمارستان بیدار می شود، آسیب دیده، اما به نوعی زنده است. با این حال، او هیچ ایده ای ندارد که او کیست، بنابراین او به دنبال پاسخ هایی می گردد که ...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
داستان در مورد یک مزرعه دار تخس و خودسر بنام فیل بربنک است که همه اطرافیانش در ترس از او زندگی میکنند. وقتی برادرش با یک زن بیوه ازدواج می کند و او و پسرش را به مزرعه می آورد، فیل دست به هر کاری میزند تا این زن و پسرش را از برادرش دور کند، اما بعد از مدتی در میابد حسش نسبت به آن ها تغییر کرده است...
با زیرنویس چسبیده
داستان این فیلم از رمانی پرفروش به همین نام نوشته شده توسط مدلین ست جان اقتباس شده و درباره زندگی گروهی از کارکنان فروشگاه لباس در سال 1959 در سیدنی استرالیا است.
با زیرنویس چسبیده
داستان فيلم در دهه 1950 اتفاق مي افتد که "مرتل" پس از سالها براي مراقبت از مادر بيمارش به زادگاهش در استراليا بازميگردد. او یک خیاط لباس های زنانه است که در پاریس به صورت حرفه ای آموزش دیده. حال که او به آنجا بازگشته، سعي در گرفتن انتقام از کسانی دارد که در گذشته باعث شدند کار اشتباهی انجام دهد..
داستان سریال در مورد گم شدن دختری نوجوان است. "رابین گریفین" کارآگاه زن جوانی است که برای دیدن مادر پیر و در حال مرگ آن دختر، به زادگاه خود در نیوزلند باز می گردد، و از سوی پلیس شهر از او درخواست می شود به دلیل داشتن تخصص در مورد کودکان و نوجوانان به آنها کمک کند.
با زیرنویس چسبیده
«روت» (وينسلت)، دختري اهل استراليا، در سفري به هند با يک رهبر مذهبي هندو به نام «بابا» آشنا و تحت تأثير آموزه هاي او دچار تحوي روحي شده است. حالا در استراليا، مادر «روت» (هميلتن) او را به ديدن «واترز» (کايتل) مي برد؛ متخصص امور بيرون کشاندن افراد از درون گروه هاي افراطي ديني. او اعتقاد «روت» به آموزه هاي «بابا» را آرام آرام سست مي کند، اما خود شيفته ي «روت» مي شود.
با زیرنویس چسبیده
در اواسط قرن نوزدهم، «ايدا» (هانتر)، زن اسکاتلندي لال و دختر کوچکش «فلورا» (پاکويين)، به زلاند نو فرستاده مي شوند تا طبق قرارهايي که پدر «ايدا» گذاشته، او با «استوارت» (نيل)، زمين دار محلي ازدواج کند. «استوارت» از همان آغاز نظر خوشي به پيانوي بزرگ «ايدا» ندارد. در حالي که «جرج» (کايتل)، مباشر «استوارت» درخواست مي کند تا «ايدا» به او درس پيانو دهد و «استوارت» نيز رضايت مي دهد.