در سدهی پانزدهم میلادی، شعلههای کمفروغ اکتشافات عصر رنسانس، به تازگی در پهنهی اروپا زبانه میکشند. با این وجود، در همین دوران، آنانی که گام در وادی نوآوری و کشف مینهند، به جرم بدعتگذاری و کفر، به کام آتش سپرده میشوند. در سرزمین لهستان، کودکی اعجوبه به نام رافال، امید میرود تا در آیندهای نزدیک، به یکی از نوابغ علم الهیات بدل گردد. اما سرنوشت، مسیر دیگری برای او رقم میزند؛ دیدار با مردی مرموز، رافال را به راهی رهنمون میسازد که فرجام آن، دستیابی به حقیقتی بدعتآمیز و ارتدادی است.
پس از مرگ در عمل متوقف کردن جنایت در ژاپن مدرن، قهرمان ما به عنوان کاین فون سیلفورد، سومین پسر یک خانواده نجیب در دنیای شمشیر و جادو تناسخ می یابد. در زندگی جدیدش، همه بچه ها از خدایان برکت دریافت می کنند... اما قابیل به طور غیرمنتظره ای با یک قرنیز کاملاً عظیم و فوق العاده از قدرت های جادویی برکت می یابد. اگر قرار باشد رویای او برای سفر به جهان به عنوان یک روح آزاد محقق شود، او نمی تواند بیش از حد توانایی های خود را برای افراد اشتباه آشکار کند. یک ماجراجویی سبک دل و فراری در دنیایی دیگر آغاز می شود!
با زیرنویس چسبیده
آخرین بازمانده گروهی از جنگجویان در یک معدن نمک به بردگی گرفته می شود. یک شب، سگ های وحشی حمله می کنند و یک بیماری مرموز همه را در معدن از بین می برد. جنگجو با یک دختر بچه فرار می کند، در همین حین یک پزشک با استعداد به دنبال درمان است...
در آینده ای نسبتا نزدیک، یک تکنولوژی نوآورانه ظهور کرده است. در شبکه های اجتماعی، شایعات در مورد پدیده های عجیب و غریب که اصالت آن ناشناخته است، به عنوان "ارواح هولوگرام" شناخته می شود. هیرو آمانوکاوا یک دانش آموز که تازه به دبیرستان آکادمی هیزاکورا رفته، یک دستگاه مرموز که توسط پدرش به نام (دیجیوایس) باقی مانده را فعال میکنه. با فعال کردن اون دستگاه حالا هیرو قادر به دیدن موجودات ناشناخته به نام دیجیمون میشه که توسط افراد عادی قابل دیدن نیستند.
داستان این انیمیشن در سالها پیش جریان دارد. جایی که قهرمانی به یک دهکده وارد شده و همراه با خود، بدختی و سختی را نیز برای ساکنین آن به ارمغان میآورد. او همراه با خود، یک گنجینه را آورده بود که قدرت زیادی را بههمراه داشت، اما دروغهایی که از جانب همراهیانش به وی گفته شده بود، کم کم مشکلاتی را برای وی در این دهکده ایجاد کرد. نیروهای بیگانه از فضا به زمین آمدهاند و قرار است که همراهشان تاریکی را به همراه داشته باشند. تنها این قهرمان و همراهانش هستند که میتوانند در برابر آنها ایستادگی کنند.
داستان این انیمه در یک جهان مدرن و متمدن از حیوانات انسان مانند جریان دارد. در این جهان، شکافی فرهنگی میان حیوانات گوشت خوار و گیاه خوار به وجود آمده است.
کاپیتان سوباسا داستان یک دانش اموز دوره ابتداییه که تمام افکار و ارزوهاش نشعت گرفته از عشق اون به فوتباله. سوباسا اوزارای 11 ساله فوتبال بازی کردن رو از بچگی شروع کرده و درحالی که برای اکثر دانش اموزای همسن خودش فوتبال فقط یه ورزش تفریحیه، برای اون به دغدغه فکریه بزرگی تبدیل شده. سوباسا برای دنبال کردن ارزوهاش همراه مادرش به شهر نانکاتسو که به دلیل تیم های موفق مدارسش معروفه، نقل مکان می کنن. ولی اگرچه سوباسا توی تیم سابقش بهترین بود ولی در نانکاتسو رقبای زیادی وجود داره که باعث میشه سوباسا تمام توانایی ها و استعدادشو لازم داشته باشه تا بتونه خودشه از بقیه جدا کنه.
پس از تصادفی عجیب و غریب، “ماچیزوکی تویای” ۱۵ ساله مرگ را به چشم می بیند و خود را رودرو با خدا می یابد. خدا با گفتن اینکه مرگ تویا اشتباهی احمقانه بوده است به تویا می گوید که می تواند او را به دنیایی خیالی و فانتزی بفرستد و برای جبران اشتباه پیش آمده به او اجازه می دهد که گوشی همراه/اسمارت فون خود را به آن دنیا ببرد. و اینگونه ماجراجوییِ تویا در دنیایی فانتزی شروع می شود.
ناروتو یک نینجای جوان بود که استعداد عجیبی برای آزار و اذیت کردن دیگران داشت، او به رویای خود یعنی تبدیل شدن به قویترین و برترین نینجای دهکده خود رسید و سرانجام چهرهی صورت ائ را به عنوان هوکاگه در کنار دیگر هوکاگه ها برای یادبود قرار دادند. اما این بار دیگر داستان متعلق به ناروتو نیست بلکه درباره نینجاهای جوانی از نسل جدید است که آمده اند تا جا پای او و گذشتگان بگذارند و اتفاقاً سر دسته آنها پسر ناورتو، یعنی بروتو است...
گاتسو از زمان تولد به دست یک گروه مزدور افتاد و با آنها بزرگ شد. او پس از اینکه برای دفاع از خود، محافظش را کُشت، مدت ها ناپدید شد. سالها بعد او با گریفیث و گروه هاوک مواجه می شود. گروه هاوک برای پادشاه میدلند میجنگد و پس از پیروزی جنگ صد ساله علیه چودا، آنها تبدیل به محافظان شخصی پادشاه می شوند و...