داستان فردی به نام تامی که روابط خود را با همگان قطع می کند و نیویورک را برای همیشه ترک و خاطرات آنجا را در صندوقچه یادگار خود قرار می دهد.
یک معلم، پیچیدگی ها و عواقب یک رابطه سودجویانه میان یک معلم جوان در یک دبیرستان تکزاس به نام کلیر ویلسن و یکی از دانشآموزانش به نام اریک واکر را میسنجد.
این سریال جنایی در فضای بازار مواد مخدر در دماغه "کاد" ایالت ماساچوست جریان دارد. وقتی یک جسد توسط "جکی کوئینونز" مامور اداره شیلات نیروی دریایی در ساحل پیدا میشود، او تلاش میکند حتی با اینکه پلیسها به او اجازه حضور سر صحنه جرم را نمیدهند، این پرونده را حل کند. از طرف دیگر کارآگاه "ری آبروزو"، نظامی اهل ماساچوست به اداره مبارزه با مواد مخدر دماغهی "کاد" منتقل شده و چون این جسد متعلق به خبرچین او بوده، به "کوئینونز" مشکوک میشود. "آبروزو" مصمم است این پرونده را حل کرده و انتقام مرگ خبرچینش را بگیرد
فرانسیس دختر نوجوان برای گذراندن تابستان به همراه خانواده اش به شمال نیویورک سفر میکنند ، آنجا با یک مربی رقص جانی کستل آشنا میشود و طولی نمیکشد که وارد یک رابطه عاشقانه می شوند و ...
با زیرنویس چسبیده
برنامه درسی استاد فلسفه ی کالج ، آقای رادیسون ، توسط دانش آموزان جدیدش ، جاش ، که معتقد است خدا وجود دارد ، به چالش کشیده می شود...
"بی دست و پا" در مورد حوادث خاص در سال های شکل گیری ماست که گاهی اوقات ما را بهترین و گاهی بدترین نشان می دهد این سریال حول نوجوان پانزده ساله " جنا همیلتون " می گردد کسی که مثله خیلی ها احساس میکند در بین همسالان خودش دیده نمی شود و با نا امیدی می خواهد جایگاهش را پیدا کند چیزی که در این روزگار و این سن واقعا سخت هست روزگاری که در آن پیدا کردن جایگاه یعنی خاص و انگشت نما بودن و بد بختانه دیده شدن جنا درست بعد از تصادف آن که باعث شکستنه شدن دستش و زدن برچسب نه چندان جالبی به آن شد اتفاق افتاد و در حالیکه شایعات تصادفش می توانست بدترین کابوس زندگیش شود جنا تصمیم میگیرد از این اتفاق برای پیشرفت زندگیش استفاده کند
با زیرنویس چسبیده
داستان فیلم در مورد دو دانش آموز کلاس هشتمی است که با وجود تفاوت های بسیاری که با هم دارند، احساسی عاشقانه به یکدیگر پیدا می کنند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«رضوان خان» (شاهرخ خان) مسلمانی از بمبئی است، که از سندروم آسپرگر رنج می برد، که باعث ضعف او در روابط اجتماعی شده است. رضوان در آمریکا با یک بیوه زن هندی بنام «ماندیرا» (کاجول) ازدواج می کند. بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر، ماجراهای غم انگیزی برای او و خانوادهاش اتفاق می افتد، و او بخاطر اختلالات رفتاری که دارد و همینطور داشتن فامیل «خان» (مسلمان بودن)، مورد شک پلیس قرار گرفته و اشتباهآ بعنوان تروریست دستگیر می شود. از این رو رضوان سفری را آغاز می کند تا «اوباما»، رئیس جمهور آمریکا را ببیند و به او بگوید: اسم من خان است و من تروریست نیستم.
ماجرا در مورد خانواده ای است که در نیویورک رستورانی دارند و در آنجا مشغول به کارند ولی تفاوت آنها با دیگران این است که میتوانند کارهای جادویی عجیبی انجام دهند که خیلی در کارها به آنها کمک میکند ولی با این حال پدر خانواده که به آنها این فنون جادویی را آموزش می دهد از آنها میخواهد تا تمامی کارهای خود را با جادو انجام ندهند و کسی متوجه جادوگر بودن آنها نشود...
در تعطیلات تابستان یک نمایش در باشگاهی محلی در حال برگزاری است و تروی، گابریلا، شارپی، رایان، چاد، و تیلور در آن شرکت می کنند.